دختر:خوابی؟؟؟ پسر: آره بیدار شدم زنگ می زنم بهت دختر:من دوس پسر قبلیم این موقع روز خواب نبود پسر:چه ربطی داره؟ دختر:من واسش مهم بودم پسر:خوب بیا من بیدار شدم، خوب شد؟ دختر:دوس پسر قبلیم اصلا نمی گفت: من بیدار شدم بیا پسر:اون یه آدمه دیگه بود من یه آدمه دیگه دختر:من که همون آدمم پسر...
تاریخ درج: ۹۲/۰۳/۲۷ - ۱۳:۵۷ ( 0 نظر , 167 بازدید )

تبریک تولد دخترا:عزیزم به دنیا اومدنت مبارک واااااای مرسی تبریک تولد پسرا:نره خر روز نحس تولدت مبارک باشه جنازه ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۳/۲۷ - ۱۳:۵۵ ( 0 نظر , 163 بازدید )

امروز معلم عشقم گفت دو خط موازی هیچوقت بهم نمیرسن مگر اینکه یکی از آنها خود را بشکند گفتم من که خودم را شکستم پس چرا به او نرسیدم ؟؟؟ لبخند تلخی زد و گفت شاید او هم به سوی خط دیگری شکسته شده باشد !!! ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۳/۲۷ - ۱۳:۴۵ ( 0 نظر , 157 بازدید )

دیرگاهیست که تنها شده ام/قصه غربت صحرا شده ام وسعت درد فقط سهم من است/بازهم قسمت غمها شده ام دگر آئینه ز من با خبر است/که اسیر شب یلدا شده ام من که بی تاب شقایق بودم/همدم سردی یخ ها شده ام کاش چشمان مرا خاک کنید/تا نبینم که چه تنها شده ام ... ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۳/۲۷ - ۱۳:۴۴ ( 1 نظر , 169 بازدید )

یکی را دوست میدارم ولی او باور ندارد. یکی را دوست میدارم همان کسی که شب و روز به یادش هستم و لحظات سرد زندگی را با گرمای عشق او میگذرانم. کسی را دوست میدارم که میدانم هیچگاه به او نخواهم رسید و هیچگاه نمیتوانم دستانش را بفشارم. یکی را دوست میدارم ، بیشتر از هر کسی ، همان کسی که مرا اسیر قلبش کرد....
تاریخ درج: ۹۲/۰۳/۲۷ - ۱۲:۵۴ ( 3 نظر , 198 بازدید )

خدا یا باز مینویسم از نو قصه سرگذشت سرنوشتی که برایم نوشتی و من هنوز درگیر این سرنوشتم خدایا باز مینویسم از نو برای تو برای خودم و برای سرگذشت روزهایی که نیامده ولی تو را به سرنوشتی که نوشته ای و سرگذشتی که ننوشته ام قسم تنهایم مگذار که من در می...
تاریخ درج: ۹۲/۰۳/۲۷ - ۱۲:۵۰ ( 2 نظر , 191 بازدید )

بیخودی خندیدیم -که بگوییم دلی خوش داریم بیخودی حرف زدیم-که بگوییم زبان هم داریم بیخودی پرسه زدیم - صبحمان شب بشود بیخودی حرص زدیم - سهممان کم نشود ما خدا را با خود - سر دعوا بردیم و قسم ها خوردیم - ما به هم بد کردیم - ما به هم بد گفتیم بیخودی داد زدیم - که بگوییم توانا هستیم بیخودی پ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۳/۲۷ - ۱۲:۴۱ ( 1 نظر , 171 بازدید )

دختر:آروم تر من میترسم پسر:نه داره خوش میگذره دختر:اصلا هم خوش نمیگذره تو رو خدا خواهش میکنم خیلی وحشتناکه پسر:پس بگو دوستم داری دختر :باشه باشه دوست دارم حالا خواهش میکنم آروم تر پسر:حالا محکم بغلم کن(دختر بغلش کرد) پسر:میتونی کلاه ایمنی منو برداری بذاری سرت؟اذیتم میکنه و..... ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۳/۲۷ - ۱۲:۳۸ ( 3 نظر , 159 بازدید )

این سوی زندگی من و تو هستیم و آن سوی دیگر سر نوشت ! این سو دستها در دست هم است و آن سو عاقبت این عشق ! به راستی آخر این داستان چگونه است ؟ تلخ یا شیرین ؟ سهم من و تو جدایی است یا برابر است با تولد زندگی مان؟ چه زیباست لحظه ای که من به سهم خویش رسیده باشم و تو نیز به ارزوی خود ! چه ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۳/۲۷ - ۱۲:۳۵ ( 2 نظر , 199 بازدید )

دل همین است دیگر ... می نشیند برای خودش رویا میبافد . آرزوهای بی جا می کند ... مثل آرزوی بوییدن عطر گس زنانه ات مثل آرزوی بوسه های حریصانه و تکثیر شیرین یک گناه در آغوشت مثل عاشقانه تسلیم شدن مقابل هوس هایت ! مثل ... میدانی ! ؟ باز هم آسمان و ریسمان بافته ام ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۳/۲۷ - ۱۰:۴۹ ( 1 نظر , 192 بازدید )