همیشه مردم دنبال کسانی هستندکه ازهمه سرتروبرتراندتاانهارامسخره کنند.
تمسخر و مردم آزاری دو تا گناه است. یکی حقالناس است و یکی حق الله.
من نمیتوانم اجازه گناه به کسی بدهم. نمیتوانم به کسی اجازه بدهم که در تلویزیون ادای من را در بیاورد. چون حق الله است. من از طرف خدا نمیتوانم به کسی مجوز گناه بدهم
باکسی که مسخره میکندچه کنیم؟
قرآن میفرماید: اگر کسی شما را مسخره میکند، رابطهتان را قطع کنید : «لا تَتَّخِذُوا الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً»(مائده/57) یعنی با کسی که دین شما را به بازی و مسخره گرفته است باید برخورد بکنید.گناه غیبت،
قرآن میفرماید: برای چه مسخره میکنید؟ «لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ» (حجرات/11) «تَلْمِزُوا» از <لمز> است که در آیهی «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» (همزه/1) «لُمَزَةٍ» هم آمده است. یعنی قرآن وقتی میخواهد بگوید دیگری را مسخره نکنید میگوید: خودتان را مسخره نکنید.
چون آدم، خودش را مسخره نمیکند، میخواهد بگوید: شما در واقع یکی هستید و اگر دیگری را مسخره کنید، گویی خودتان را مسخره کردهاید.
دلیل آن این است که اگر شما 16 درجه من را دوست داشته باشی و من شما را مسخره کنم، من را 10 درجه دوست خواهی داشت. من به خیال خودم شما را سبک کردهام ولی در واقع محبوبیت خودم را نزد شما کم کردهام.
تحقیر و تمسخر چه می کند؟!
در روایات معصومین علیهم السلام نیز، کسانی که مؤمنان را تحقیر و تمسخر میکنند با تعابیر تندی مورد خطاب قرار گرفتهاند.
نزول عذاب
امام سجاد علیهالسلام: وَ الذُّنُوبُ الّتی تُنزِلُ النِّقَمَ عِصیانُ العارِفِ بِالبَغیِ وَ التَطاوُلُ عَلَی النّاسِ وَ الاِستِهزاءُ بِهِم وَ السُّخریَّةُ مِنهُم؛ گناهانی که باعث نزول عذاب میشوند، عبارت اند از: ستم کردن شخص از روی آگاهی، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره کردن آنان.
برخورد خداوند با مسخره کننده
پیامبر صلی الله علیه و آله: اِنَّ المُسْتَهْزِئینَ یُفْتَحُ لاَِحَدِهِمْ بابُ الجَنَّةِ، فَیُقالُ: هَلُمَّ! فَیَجیءُ بِکَرْبِهِ وَ غَمِّهِ فَاِذا جاءَ اُغْلِقَ دونَهُ، ثُمَّ یُفْتَحُ لَهُ بابٌ آخَرُ... فَما یَزالُ کذلِکَ حَتّی اِنَّ الرَّجُلَ لَیُفْتَحُ لَهُ البابُ فَیُقالُ لَهُ: هَلُمَّ هَلُمَّ فَما یَأْتیهِ؛
درِ بهشت، به روی یکی از مسخره کنندگان باز میشود و به او گفته میشود: «بیا!». او با وجود سختی و اندوهی که دارد، جلو میرود و چون آمد، در به رویش بسته میشود. سپس در دیگری به رویش باز میشود... و این کار، مرتباً تکرار میشود تا جایی که در به رویش باز میگردد و گفته میشود: «بیا، بیا!»؛ امّا او دیگر جلو نمیرود.