فراموش کردم
اعضای انجمن(447) شعری تکان دهنده درباره امام زمان حضرت مهدی عدالت و لطف خدا پیامبر اکرم : توبه زیباست ولی در جوانی زیباتر قدرت بدنی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در جوانی بی حسین احساس پیری میکنم ارتباط با مدیریت انجمن مذهبی
جستجوی انجمن
سونیا1373 (sonia1373 )    

صفات مشترک ادیان ابتدایی

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۵/۱۸ ساعت 13:13 بازدید کل: 263 بازدید امروز: 262
 
1- شیء مقدس آنها یک نوع عقیده یا احترام مذهبی نسبت به مکانی خاص یا شخصی معین یا چیزی مخصوص، با اعمال و افعالی مشخص دارند، که می توان گفت آن را مقدس میشمارند، و همیشه نسبت به آن یک حالت احترام آمیخته به احتیاطی محسوس، به خود می گیرند . این قیبل اشیاء مقدس چنان اعتباری دارند که انسان ابتدایی هرگز با همان سهل انگاری که مثلاً بیل یا تبرش را در دست می گیرد یا با اعضای خانواده اش رفتار می کند به آنها دست نمی زند، بلکه برای آنها یک قوة فوق طبیعی قائل است که دارای قدرت احیا یا اعدام است، و می تواند منشأ خیر و خوبی، یا مصدر و شر و بدی باشد. و همچنین آن شی ء دارای قوه ای برکت بخش است و هیچ کس نمی تواند به آن دست بزند و بدان صدمه برساند، مگر اشخاصی که دارای صفاتی خاص باشند، مانند رئیس خانواده یا شیخ قبیله یا کاهن یا کشیش. از این رو، همیشه نسبت به آن شیء مقدس یک حس احترام مرموز آمیخته با رعب و هراس و خلوص عقیدت در عالم سادگی خود دارا هستند.
2- اعتقاد به مانا: مانا به معنی نیروی حیاتی دینامیزم است. اصل این کلمه را علمای انسان شناس از لفظی ملانزیایی(مجمع الجزایری در شمال شرقی استرالیا) اقتباس کرده اند، و اکنون این لفظ را اصطلاحاً به معنای خاص علمی استعمال میکنند. مانا یک نیروی روحانی غیبی است که اعتقاد به آن در نزد اقوام بدوی عمومیت دارد، مردم بدوی معتقدند که یک قدرت ساکت و نامعلوم در هر شیء موجود است و خاصه شبیه یک نیروی مافوق طبیعی است که به خودی خود دارای فعالیت و مافوق قوة حیاتی موجود در اشیاءاست، و به وسیلة اشخاص معین یا در وجود اشیاء زنده و متحرک ظاهر می شود، و دارای این خاصیت است که می توان آن را از اشیاء جامد به افراد جاندار منتقل ساخت، یا از یک شخص به شخصی دیگر سرایت داد، یا بالاخره از اشخاص جاندار به اشیاء جامد بازگرداند. چون ریشة عقیده به مانا را در نزد اقوام بدوی تجزیه وتحلیل کرده اند، معلوم شده است مانا بیشتر از سایر قوای عادی طبیعت دارای معنای حیاتی و اثرفوقالعاده و صاحب صفات و امتیازاتی خاص است و حوادث بزرگ یا قدرت شگفت انگیز فرد خاص یا حیوان درنده ای مخصوص که مورد توجه ایشان قرار میگیرد، مبتنی بر ماناست که در جسم آنها وجود دارد، و برای دفاع در برابر آن، یا برای استمداد از آن برای افزایش قوت بازو یا بیل یا حاصلخیزی محصول خود، باید به آن توجهی خاص مبذول داشت؛ از این رو، طبقات و نسلهای متوالی این اقوام دربارة مانا معتقد به خواص و آثار سحری شگفت انگیز شدهاند.
3- سحر: میتوان کما بیش سحر را چنین تعریف کرد: « سحر کاری است که آدمی می تواند به وسیلة دمیدن و تکرار بعضی کلمات یا انجام بعضی اعمال، قوای فوق العاده عظیم جهان را به نفع خود قبضه کند. » در این زمینه، عقاید ابتدایی بسیار دامنه است. همین قدر برای ما کافی است که سه اسلوب یا سه موضوع را، که بدویان آن را وسیلة تسخیر یا غلبه برقوه و نیروی غیبی می دانند، شرح دهیم:
نخست، عقیده به فتیش (Fetishism) یعنی استفاده و استمداد از قوة مخفی و مستور در اشیاء بی جان است. به عبارت دیگر، قبایل بدوی نسبت به اشیائی خاص، احترام و تقدیس قائل می شوند، و آنها را از آن جهت فتیشهای طبیعی می گویند که دارای شکل و صورتی خاص هستند، مانند سنگریزه ها و قلوه سنگهای عجیب یا سنگهای فرود آمده از آسمان (شهابها)، استخوانها، چوبهای عجیب ونادر و امثال آن که از همان دقیقه که به دست آنها می رسد، در آن نیروی عظیمی را مخفی می دانند که برای یابنده و دوستانش مفید و سودمند و برای دشمنانش مضر و زیانبخش است، و از لحاظ سحری، قوای سودمندی در انواع آن اشیاء جامد و بی جان ذخیره است که فتیش شمرده می شود؛ مثلاً شاخ گوزن و امثال آن مخزن آن قوای شگفت است، و از این جهت در بسیاری موارد از آنها برای حصول مقاصد ساده و نیازمندیهای بدوی خود استفاده می کنند.


4- تابو: می توان گفت که اعتقاد به تابو تقریباً در تمام جهان عمومیت دارد. شخص رئیس گروه یا شیخ قبیله، مادام که حائز قدرت و رهبری است غالباً تابوست. افراد جماعت برای او آن چنان قوه و نیروی غیبی قائل هستند که تصور می کنند دست زدن به بدن یا جامه یا افزار و اثاث او، یا حتی فرش یا کف جاییکه وی بر آن گام نهاده خطرناک است و اگر کسی چنین گناهی را مرتکب شود جان او در معرض خطر است و باید با عملی خاص آن را جبران و کفاره کند. سربازان پیش و پس از نبرد شکار چیان و ماهیگیران در بسیاری از طوایف وحشی، تابوشمرده می شوند. در نزد بعضی دیگر جسد میت تابوست و حتی کسانی که آن را لمس کنند نیزدارای همان خاصیت می شوند. لمس کردن آدمکشان و قاتلان را حرام می دانند تا وقتی که به وسایل و عملیاتی مخصوص تصفیه و تطهیر شوند.طفل نوزاد، دختر یا پسر در موسم بلوغ و هنگام تشریفات آن و همچنین مادر طفل شیر خوار در نزد طوایف دیگر، تابو به شمار می آیند.
5-آداب تصفیه و تطهیر: در نزد این امتهای بدوی اگر کسی، برخلاف قاعده، رسم تابو را بکشند، آلوده و نجس شمرده می شود. تولد، مرگ، ریختن خون، آلایش به خون و تماس با اشخاص تابو، همه موجب نجاست و پلیدی است، و مستلزم حدوث یک وضع غیر طبیعی خواهد شد. مثلاً یک روح ناپاک موذی آن شخص یا آن خانواده یا آن قریه را آزار خواهد رساند . بنابراین، باید عملیاتی انجام داد تا آن روان پلید از آن شخص یا آن مکان به خارج رانده شود، و آن عمل، که تطهیر یا تصفیه اش نام نهاده اند، درنزد اقوام و ملل بدوی به رسوم و آداب مختلف انجام می گیرد. روزه گرفتن، تراشیدن مو، گرفتن ناخن، بدن را در روی خاک افکندن یا درمعرض دود قرار دادن و درهمان حال خواندن اوراد خاص و دویدن درمیان آتش و یا جستن ازروی آن و بالاخره شستن بدن با خون یا زخم کردن عضوی از بدن و جاری کردن خون ازآن (فصد) برای آنکه روح پلید همراه آن خارج شود. اگر روحی پلید،جامعه ای را تسخیر کند یا وارد بدن مرد یا زنی شود باید با وساطت روحی قوی تر بیرون رانده شود. خلاصه آنکه برای تطهیر و تصفیه درنزد اقوام وامتها هزاران وسیلة گوناگون ازعهود باستانی باقی مانده است که به حد شمار در نمی آید.

6-آنیمیزم: در نزد همة امتهای بدوی که درعصر حاضر هنوز وجود دارند، یک نوع حس پرستش ارواح متداول است، یعنی معتقدند که تمام موجودات، اعم از متحرک یا ساکن، مرده یا زنده دارای روحی هستند که در درون آنها مخفی و مستور است و خاصه افراد انسانی هریک روحی دارند که درهنگام خواب و رؤیا از بدن او موقتاً خارج می شود، و بالاخره درلمحة(لحظه ودم) واپسین و هنگام مرگ، بدن را به طور قطع رها می کند. نزد ایشان ارواح دارای شکل و صورت و احساسات و عواطفند و صاحب قوة اراده و صاحب قصد هستند، و مثل اشخاص زنده آنها را می توان اداره و راهنمایی کرد و اگر آنها به خشم آیند و غضبناک گردند بی نهایت موذی و مضر خواهند بود وچون آنها ازخوشامدو چاپلوسی خشنود می شوند و از وفاداری وخلوص، ممنون میگردند، از این رو باید همواره به یاد آنها بود و به بهای بیداری ابدی در قرب جوارآنان قرار گرفت تا عطوفت آنها که به این وسیله به دست آمده، به نقمت تبدیل نشود. همان طور که تایلر گفته است:«نزد اقوام بدوی، سراسرعالم طبیعت پراست از موجودات روحی که بر عالم احاطه و تصرف دارند » و چون آنها را مرکز نیروهای غیبی می دانند، تمام سرنوشت خود را به دست این «نیروها » می سپردند و اعمالی که نسبت به آنها به جا می آورند، در اطراف جهان هم اکنون به صورتهای گوناگون و مظاهر بی شمار ملاحظه می شود.
7- پرستش طبیعت و روح: این کلام که ازهاپکینز منقول است قولی است درست که میگوید آدمیزاد هرچه در زیر زمین می پندارد، و هر چه را بین زمین و آسمان قرار دارد، و هرچه را در آسمانها وجود دارد، پرستش می کند. فقط به سبب روح این موجودات سفلی و علوی است که میزان پرستش او جا به جا یا کم یا زیاد می شود، یعنی همیشه آن را نمی توان از مقولة آنیمیزم دانست؛ زیرا در بعضی از موارد ملاحظه شده که شخص بدوی عین ماده و جسم چیزی را میپرستد و آن را زنده و فعال می داند که محتوی قوة فعالة مانا میباشد. بعضی اوقات آن شیء را ازآن جهت می پرستد که آن را نماینده و رمز یک امر حقیقی دیگر دانسته است، اصل آن مخفی است ولی آن شیء مظهر یا نمایندة آن امر مخفی است. بعضی اوقات، از هرسه جهت اشیاء مورد پرستشند، چنانکه مذهب بت پرستی در هند از همین نوع است، یعنی مردم جاهل و ساده دل، بت را یک موجود زنده و فعال می دانند و می ستایند، ولی مردمی دیگر در داخل بت، روح و روانی نهفته قائلند وآن را می پرستند؛ درحالی که طبقة دانشمند و روشنفکر با خلوص نیت و حسن عقیدت به بت احترام میگذارند، چون آن را مرکز مظهر رمزی یک حقیقت عالی و نهفته که قابل ستایش است، می دانند.
پرستش مظاهر طبیعت انواع مختلف دارد، از آن جمله سنگ پرستی یا عبادت احجار است. هرگونه سنگی، از سنگریزة خرد گرفته تا تخته سنگ کلان،در اماکن مختلف، به نحوی مورد ستایش و پرستش قرار می گیرد؛ گاهی یگانه و منفرداً، گاهی به طور مجموع و مرکب، گاهی جنس آن محل توجه است و گاهی شکل آن و گاهی مادة ترکیبی آن، گاهی آن را به دست هنر انسان ساخته و پرداخته اند و گاهی آن را به همان صورت طبیعی می پرستند. همچنین سنگهای فرود آمده از آسمان مورد حرمت و عبادت قرار می گیرد. از آن جمله گیاه پرستی یا عبادت نباتات ودرختان است . این عبادت در نزد تمام امتهای بدوی جهان عمومیت دارد، حتی در بیشتر تمدنهای پیشرفته نیز غالباً آثار آن دیده می شود. بقایای همان پرستش قدیم است، که در نزد ملل متمدن عالم، مثلاً تهیه و آرایش درخت در عید مسیح و در مورد دکل آذین شدة ماه مه که درآن مراسم آنها را زینت و چراغانی کرده در اطراف آن به جشن و سرو می پردازند، به طور عادت تا کنون باقی مانده است.گویند در بعضی نواحی شمالی اروپا هنوز هیزم شکنان و درخت افکنان وقتی میخواهند درخت تنومندکهنی را قطع کنند، در برابر آن ایستاده زیر لب دعای عفو و غفران میخوانند، به علاوه برای اشجار در قبایل بدوی یک قوه و روح تولید عظیمی قائل هستند. توسل و دعا در برابر درختها و نباتات به منظور التجا به درگاه قوة نمو کنندة طبیعت است، و ازآنها فراوانی غلات و بهبود زراعت و افزایش گله و رمه و حتی زایش زنان سترون وعقیم را طلب می کنند. در بعضی نقاط دختران نازا را به ازدواج درختهای معینی در میآورند و معتقدند که آن زن باردار خواهد شد.
دیگر جانور پرستی یا عبادت حیوانات است این عبادت عنصر اصلی و ماده ابتدایی مذاهب اقوام بدوی است و در بسیاری از مظاهر خود چنانکه بعد خواهیم دید، صورت دیگری از همان توتم پرستی میباشد، و این پرستش ناشی از آن است که حیوانات و جانوران را، به طور فوق العاده، در زندگانی بشر مؤثر می دانند. همچنین عقیده به انتقال روح از بدن انسانی به جسم حیوانی یا بالعکس (تناسخ) است که بیشتر مردم جهان هنوز بدان معتقدند. همچنین پرستش خاک، که زمین را مادر کل و آبستن غلات و حبوبات میدانسته اند بسیار معمول بوده و هنوز نیز هست.
8- قربانی اقوام ابتدایی سعی میکرده اند که به وسیلهای، قوای نیرومند روحانی را مسخر و به نفع خود مجبور به کار نمایند، ولی بعد ملتفت شدند که آن قوای فوق طبیعی گاهی به قدری قوی هستند که مطیع ساختن و تسخیر ایشان غیر مقدور است. این اعمال نخست به صورت تقدیم هدایا و نیاز و اعطای تحف از جمله قربانی شروع می شود. قربانیها، خواه حیوانی و خواه انسانی، و حتی گاهی به صورت ایثار نفس و خودکشی ، همه به منظورآن بوده که انسان قوای عظیم ما فوق بشر را رام و برای انجام حوایج خود آماده سازد. البته تقدیم هدایا و تحف بدون تکلم و بر زبان راندن سخنان و کلمات متناسب ممکن نیست، و باید آدمی جملاتی و عباراتی خوشایند خدایان بگوید، این است مبدأ ستایش ونیایشکه بالاخره منتهی به سرودهاو مزامیر شده است، و بعد از حمد و ستایش، نوبت به درخواست و استدعا میرسد، و از اینجا نخستین بذر دعا و مناجات در ضمیر انسانی کاشته می شود و عبارات و ادعیة رسمی کم کم به وجود آمده تکامل حاصل می کند، و همچنین ادای شکر. ابراز کلمات سپاس نسبت به قوة غیبی از این سرچشمه ناشی شده است .

9- احترام اموات یا پرستش اجداد: باید دانست که تصور فنا و نیستی کامل دربارة شخصی معین در هنگام وفات او امری است که غالباً توافق آن با شیوة معتاد و تجربة روزانة ما دشوار است. کسی که با دیگری روزها و سالیان دراز رفیق شفیق و همنشین و مونس بوده است، ناگهان به واسطة مرگ به طور ابد با از جدا می شود، همین احساسات نزد آبای دیرین و نیاکان باستانی ما به نحو کامل وجود داشته است؛ از این رو، عجیب نیست اگر انسان قبل از تاریخ و یا بدویان معاصر که نمایندگان آدمیان دیرینة باستانند برآنند که اموات نه فقط زنده و باقی هستند، بلکه دارای همان اشتیاقها و حوایج ایام حیات نیز میباشند، ولی وجود آنها در مجاورت زندگان و اینکه همه وقت حاضرند و آدمیان زنده را می بینند نوعی نگرانی ایجاد کرده و می کند، زیرا روش آن مردگان مانند قدیم نیست، بلکه سبک دیگری در اعمال روزانة خود پیش می گیرند.


10- اساطیر (میتولژی): اختراع اسطورهها و افسانه ها در تمام نوع بشر عمومیت دارد. همچنان که در نزد بومیان باستانی و بومیان استرالیا و در همه جا اسطوره ها از آن ناشی شده که به اندیشه های ما فوق الطبیعه وزن و ارزشی خاص می دهند، و یا برای تشریفات و آداب و عبادات قبیله، یک نوع حقانیت و استدلال ایجاد می کنند. و نیز پیدایش ریشة اساطیر اولیه را می توان در خوابها و رؤیا ها جستجو کرد، که آن را بارها نقل و تکرار نموده اند، تا بدان وسیله برای ابتدا و سر آغاز و علل معانی امورتا حدی دلیل و سببی پیدا کنند
11- توتم پرستی: مقصود از توتم پرستی ، یک رشته اعمال عمومی است که جنبة مذهبی یا سحری ندارد لکن ، از طبیعت آن هر دو (مذهب و سحر) قسمتی در آن موجود است. برای بشر اولی این قضیه امری طبیعی بوده است که نسبت به حیوانات اطراف خود با دیدة نزدیکی و قرابت نظر کند، زیرا مشاهده می کند که آنها در همه چیز به او به او مشابهت دارند، در حرکات و سکنات و جلب غذا و فرار یا جنگ ونزاع، اعمالی شبیه به کارهای خود او انجام میدهند و با او ابداً مباینت و تناقضی ندارند، از این رو بالطبع تصور می کند که او یا بعضی از آن حیوانات پیرامون وی از یک رشته و اصل انشعاب یافته اند، یا آنکه یکی از نیاکان قدیم آنها به صورت همان جانور بوده است و یک جد مشترک داشته اند.ازاین رو، آن هردو توتم قبیلة او شده اند، پس باید این جانوران وگیاهان را حفظ کند وآنها را به زور سحر و یا دعا یا قربانی و امثال آن تکثیر کرده افزودنی بخشد هر تیره و قبیله باید برای حفظ آن جانور و نبات بکوشد و آنها را همگی مقدس بشمارد، و در حقیقت، مانند افراد قبیلة خود آنها را محترم شمرده محافظت کند، و اگر بایستی آنها را خورد باید با آداب و تشریفات معین مذهبی آنها را کشت و سپس به مصرف رساند. افراد آن تیره، توتم خود را، که برای آن معانی رمزی عالی تصور می کنند، نمی کشند و همچنین به او آزار و ایذا نمی رسانند، مگر در مواقع بسیار مهم؛ مثلا برای آنکه گوشت آن را هنگام انجام تشریفات و آداب سحری و یا مذهبی با رسوم خاصی تناول کنند.
منبع: جان بایر ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت،تهران، انتشارات علمی-فرهنگی،چاپ چهاردهم،1383،صص449 تا 477.
این مطلب توسط شهرام... بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۳/۰۵/۱۸ - ۱۳:۲۰
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)