فراموش کردم
رتبه کلی: 367


درباره من
قلــــــب مــــــــــن بــه تیــــــــغ کسانــــــــی زخــــــم برداشـــــت کــه از انهـــــا انتـــــظار محبـــــت داشـــت...
# # # # # # # # # # # # # #
هیچ کس ویرانیم را حس نکرد ، وسعت "تنهایی" م را حس نکرد
در میان خنده های تلخ من ، گریه پنهانیم را حس نکرد
* * * * * * * * * * * * * * *
گاهے دلمـ از ـهر چه آدمـ است مے گیرد…!

گاهے دلمـ دو کلمه حرف مهربانانه مےخواهد…!

نه به شکل ِ دوستت دارم و یا نه بــ ِ شکل ِ بے تو مے میرمـــ…!

ساده شاید ، مثل دلتنگ نباش… فردا روز دیگر ے ست !
# # # # # # # # # # # # # #
دلم لک زده برای اینکه کسی عاشقم باشد . . .
* * * * * * * * * * * * * * *
شکستــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم او بـــــاز نیامــــــــــــــــــــــــــــــــــــد...
# # # # # # # # # # # # # #
مــــــــــا و مجنــــــــــــون درس عشـــــــــــــق از یــــــــک ادیــــــــب اموختیـــــم ...او بـــــــه ظاهــــــــر گشــــــــــت عاشـــــــق مــــــا بـــــه معنـــــــا سوختیـــم
* * * * * * * * * * * * * * *
قبـــــــــــل از اینکه به کسی بگی دوست دارم.
خـــــوب فکراتو بکـــــن ...چــــون شــــاید چراغــــــی در دلــــــش روشـــــن کنـــــــی کـه خامـــــــوش کردنــش به خـــــــــــــــــــــــاموش شـــــــدن اون بینجامــــــــــــد...
# # # # # # # # # # # # # #
تقدیم به کسی که باید باشد نیست .....
* * * * * * * * * * * * * * * من می نویسم و تو نمیخوانی...

اما مخاطب که تو باشی مدیونم اگر ننوسیم
# # # # # # # # # # # # # #
خدایا...از تجربه تنهاییت برایم بگو...این روزها سرتاپا گوشم...
* * * * * * * * * * * * * * *
خدایا ...همه از تو می خواهند "بدهی"

من از تو می خواهم "بگیری"

خدایا این همه حس دلتنگی را از من بگیر..
# # # # # # # # # # # # # #
شیرین بهانه بود...

فرهاد تیشه میزد تا نشنود صدای

مردمانی راکه در گوشش میخواندند:

دوستت ندارد...
* * * * * * * * * * * * * * *
من تمنا کردم


که تو با من باشی


تو به من گفتی


هرگز هرگز


پاسخی سخت و درشت


و مرا غصه این هرگز کشت


# # # # # # # # # # # # # #
بعضی وقتا کسی تو زندگیت هست

که اصلا لازم نیست تو آغوشت بگیره

فقط با نگاه گرمش...

بدون حتی گرفتن دستات ....

میتونه قلبتو بوسه بارون کنه.... !!!
* * * * * * * * * * * * * * *
اسم:گمنام(غم)

شهرت:سرگردان

نام پدر:رنج

نام مادر:فرشته غم

تاریخ تولد:پاییزان خزان

محل تولد :شهر مکافات

شغل:شرکت ناامیدان در زندگی

جرم:بدنیا آمدن

حکم:محکوم به زندگی

آدرس:خیابان بدبختی جاده تنهایی کوی غربت

کشور:غمسرا (سرای فراموش شدگان )

آرزو :آزادی

# # # # # # # # # # # # # #
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥✿
S✿S✿S✿S✿S✿S✿S✿
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
✿*•.¸¸.•* ✿ *•.¸¸.•*✿

(..')/♥ ♥('..)
.\♥/. = .\█/.
_| |_ ♥ _| |_
________♥╗╔╗═ ♫╔
╗╔╦╦╦═♫║║╝╔ ╗╚
╣╔║║║║╣╚♫╗╚╝╔
╝═╩♫╩═╩═╚╝♫═╚
ஜ۩۞۩ஜ YOU ஜ۩۞۩ஜ
*´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*
*´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*



# # # # # # # # # ## # # #
♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥
__ _█████____████
___████__████_███
__███____████__███
__███_███___██__██
__███__███████___███
___███_████████_████
███_██_███████__████
_███_____████__████
__██████_____█████
___███████__█████
______████ _██
______________██
_______________█
_████_________█
__█████_______█
___████________█
____█████______█
_________█______█
_____███_█_█__█
____█████__█_█
___██████___█_____█████
____████____█___███_█████
_____██____█__██____██████
______█___█_██_______████
_________███__________██
_________██____________█
_________█
________█
# # # # # # # # # # # # # #

___0♥0♥_____♥0♥0,*-:¦
_0♥0000♥___♥0000♥0,*-:¦
0♥0000000♥000000♥0,*-:¦
0♥00000000000000♥0,*-:¦
_0♥000000000000♥0,*-:¦
___0♥00000000♥0,*-:¦
_____0♥000♥0,*-:¦
_______0♥0,*-:¦
_____0,*-:¦
* * * * * * * * * * * * * * *


______$$$_(▒)(▒)
_____$$_(▒)(█)(▒)
____$$____(▒)(▒)



______$$$_(▒)(▒)
_____$$_(▒)(█)(▒)
____$$____(▒)(▒)


______$$$_(▒)(▒)
_____$$_(▒)(█)(▒)
____$$____(▒)(▒)


* * * * * * * * * * * * * * *
☻ ♥ ☻
/█\ ./█\
.|| . |\ .


=♥♥♥===♥♥♥===♥♥♥=

▓▒▒▒██▒██▒▒▒▓
▓▒▒█▓▓█▓▓█▒▒▓
▓▒▒█▓▓▓▓▓█▒▒▓
▓▒▒▒█▓▓▓█▒▒▒▓
▓▒▒▒▒█▓█▒▒▒▒▓
▓▒▒▒▒▒█▒▒▒▒▒▓

=♥♥♥===♥♥♥===♥♥♥=
.............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•’`
…..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•’`
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
,•’``’•,•’``’•,.
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•......’
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
…..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•’`
…..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•’`
…..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•’`
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
,•’``’•,•’``’•,.
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•......’
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
* * * * * * * *



♥ ♥
▄▀▄♥
▄▀▄▀♥
▄▀▄▀▄♥
▄▀▄▀▄▀♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀♥
▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄♥
▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀♥
▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄♥
▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀♥
♥♥♥♥SoOgOl♥♥♥♥
▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀♥
▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄♥
▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀♥
▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄♥
▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀♥
▄▀▄▀▄▀♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
▄▀▄▀▄♥
▄▀▄▀♥
▄▀▄♥
▄▀♥
▄ ♥
خودمم یه دختر ناز و باحالم.

GoodBay♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
llıllSoOgOl-Sllıl (sookol )    

کلبه ی احساس ♫... ♥... ♫... ♥...

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۴/۲۷ ساعت 15:03 بازدید کل: 485 بازدید امروز: 158
 

گاه دل تنگ می شوم؛

دل تنگتر از همه دل تنگی ها!

گوشه ای می نشینم و حسرت ها را می شمارم و باختن ها و صدای شکستن را!

نمی دانم من، کدامین امید را نا امید کردم و کدام خواهش را نشنیدم و به کدام دل تنگی

خندیدم که:"چنین دل تنگم"؟!



 

 


درخت با جنگل سخن می گوید

علف با صحرا

ستاره با کهکشان

و من با تو سخن می گویم...

نامت را به من بگو

دستت را به من بده

حرفت را به من بگو

قلبت را به من بده

من ریشه های تو را دریافتم

با لبانت برای همه ی لبها سخن گفته ام

و دستانت با دستهای من آشناست...




به نام ستاره ی شب تاریکم،

یه شب خوب تو آسمون، یه ستاره چشمک زنون،

خندید و گفت کنارتم تا آخرش تا پای جون.

ستاره ی قشنگی بود آروم و ناز و مهربون.

ستاره شد عشق منو منم شدم عاشق اون.

اما زیاد طول نکشید عشق منو ستاره جون.

ماهه اومد ستاره رو دزدید و برد نامهربون.

ستاره رفت با رفتنش منم شدم بی همزبون.

حالا شبا به یاد اون چشم می دوزم به آسمون.



 

پرسید بخاطر کی زنده هستی؟

با اینکه دلم می خواست با تمام وجودم

داد بزنم : به خاطر تو

بهش گفتم: بخاطر هیچ کس

پرسید: پس به خاطر چی زنده هستی؟

با اینکه دلم فریاد می زد به خاطر تو!

با یک بغض غمگین گفتم : به خاطر هیچ چیز...

ازش پرسیدم: تو به خاطر کی زنده هستی؟

در حالیکه اشک در چشمانش جمع شده بود,

 گفت: بخاطر کسی که به خاطره هیچ زنده است...

 



 

 

 

جوونتر که بودم... یکی عاشقم بود

 منو که نمیدید ... دلش میگرفت زود

میگفت خیلی وقته...  دلم پا به پاته

میگفت هر جا باشی... نگاهم به راته

منم بچه بودم ...  دلم پرپرش شد

بهش اینو گفتم ... اونم باورش شد

خلاصه نشستیم ... یه رویا کشیدیم

واسه زندگیمون ... چه خوابا یی دیدیم

به هم قول دادیم ... که با هم بمونیم

تا هر جا که میشه ...  تا هرجا بتونیم

ولی من نموندم ... نه اینکه نمیشد

زدم زیر قولم ... دلم دمدمی شد

حالا گاهی وقتا ... به یادش میوفتم

درست لحظه هایی ... که یادش میوفتم

تموم وجودم ... پر از شرم میشه

به این خاطراته ... سرم گرم میشه ... میشه

به هم قول دادیم ...  که با هم بمونیم

تا هر جا که میشه ... تا هرجا بتونیم

خودم زندگیمو ... به حسرت سپردم

درست خاطرم نیست ... ولی پاشو خوردم



 

 

می خواهم امشب از ماه قول بگیرم که هر وقت دلم برایت تنگ شد

در دایره حضورش تو را به من نشان دهد

 می خواهم امشب با رازقی ها عهد ببندم

 هر وقت دلم هوای تو را کرد

 عطر حضور مهربان تو را با من هم قسمت کنند

 می خواهم امشب با دریای خاطره ها قرار بگذارم

 که هروقت امواج پر تلاطم یادها خواستند قایق احساس مرا بشکنند

 دست امید و آرزوی تو مرا نجات دهد

 می خواهم امشب با تمام قلب هایی که احساس مرا می فهمند و می شنوند

 پیمان ببندم که هر وقت صدای قلب بی قرار م را هم شنیدند

 عشقم را سوار بر ضربانهای بی تابی به تو برسانند...

 




این سوی زندگی من و تو هستیم و آن سوی دیگر سر نوشت !

این سو دستها در دست هم است و آن سو عاقبت این عشق !

به راستی آخر این داستان چگونه است ؟ تلخ یا شیرین ؟

سهم من و تو جدایی است یا برابر است با تولد زندگی مان ؟

چه زیباست لحظه ای که من به

سهم خویش رسیده باشم و تو نیز به ارزوی خود !

چه زیباست لحظه ای که سر نوشت

با دسته گلی سرخ به استقبال ما خواهد آمد!

چه تلخ است لحظه جدایی ما و چه غم انگیز است لحظه خداحافظی ما !

این سوی زندگی ما در تب و تاب یک دیدار می باشیم ....

و آن سوی زندگی یک علامت سوال در آخر قصه من و تو دیده می شود !

آیا ما به هم میرسیم یا نمیرسیم ؟

سرانجام این داستان به کجا ختم خواهد شد ؟


 
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۴/۲۷ - ۱۵:۰۳
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)