فراموش کردم
رتبه کلی: 1303


درباره من
سلام
نام:رضا
نام خانوادگی:...
درتاریخ92/8 عضو این سایت شدم
ایمیل من:
sorena313.rs@gmail.com
خواننده ی مورد علاقه:ابیرام
رشتم معماری هست
افرادی ک با ما هم عقیده هستند....
افرادی ک با ما هم عقیده هستند به ما آرامش می دهند. وافرادی ک مخالف با عقیده ی ما هستن ب ما دانش!!! آدمی برای لذت بردن از زندگی ب آرامش نیاز دارد و برای چگونه زندگی کردن ب دانش  ...
تاریخ درج: ۹۳/۱۰/۰۱ - ۲۱:۰۳ ( 17 نظر , 184 بازدید )
بزگ که شدیم...
بزرگ که شدیم مدادهایمان هم تکامل یافتند. تبدیل به خودکارهایی شدند ک یادمان دهند. هر اشتباهی پاک شدنی نیست......
تاریخ درج: ۹۳/۰۹/۲۹ - ۱۷:۰۰ ( 18 نظر , 193 بازدید )
آهای پسرایی ک پارک دوبل خانومارو مسخره میکینین.
آهای پسرایی که پارک دوبله خانومارو مسخره میکنید...!!! آره باشمام... توپ شوت کردنشونو دیدین؟ مث پنگوئن فلجه اونم مسخره کنید خیلی حال میده...
تاریخ درج: ۹۳/۰۸/۲۹ - ۱۴:۴۲ ( 55 نظر , 167 بازدید )
یه لحظه بیاین لدفا.
دانشنمدان متعقدند که مغز انسان فقط به اول و اخر کملات توجه مکینه برای همینه ک تونستی این رو بخونی:حالا از اول بخون ببین چن تا غلط املایی داری ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۸/۱۵ - ۲۰:۴۸ ( 23 نظر , 192 بازدید )
...
از کسانی که از من متنفر اند،سپاس:آنها مرا قوی تر می کنند. از کسانی که ما دوست دارند،ممنونم:آنها قلب مرا بزرگتر می کنند. از کسانی که مرا ترک می کنند ،متشکرم:آنها به من می آموزند که هیچ چیز تا ابد ماندنی نیست. از کسانی که با من می مانند،سپاس گذارم:آنان به من معنای دوست واقعی را نشان می دهند...
تاریخ درج: ۹۳/۰۷/۲۷ - ۱۸:۳۴ ( 23 نظر , 201 بازدید )
دلتنگی.
. کفشهایم که جفت میشوند دلم هوای رفتن میکند ؛ چه کودکانه دل من تنگ میشود بی آنکه بدانم چه کسی دلتنگ من است ! ....
تاریخ درج: ۹۳/۰۷/۲۱ - ۱۶:۳۰ ( 23 نظر , 188 بازدید )
یادمان باشد.
     یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخوردنگاهی نکنم که دل کسی بلرزد خطی ننویسم که آزار دهد کسی راکه تنها دل من ؛ دل نیست...
تاریخ درج: ۹۳/۰۷/۱۹ - ۱۸:۱۰ ( 24 نظر , 83 بازدید )
سلام یه لحظه بیاین کارتون دارم
سلام خوش اومدم. میخواستم نظرتون درباره ی هدرم و آواتارم بدونم...
تاریخ درج: ۹۳/۰۷/۱۳ - ۱۵:۴۸ ( 20 نظر , 109 بازدید )
دیگ بی رحمی ازین بیشتر نمیشه.
ناگهان متوجه شدم در خانه باز مانده است. من خیلی سریع بیرون آمدم و پا به فرار گذاشتم. هوا خیلی تاریک بود و می ترسیدم جایی بروم. برای همین هم جلوی یک مغازه شیرینی فروشی نشستم و از ترس و وحشت گریه می کردم که ماشین پلیس را دیدم و از ماموران کمک خواستم.خراسان نوشت: او را عمو صدا می زدم و فکر می کردم چون ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۷/۱۱ - ۱۷:۳۷ ( 29 نظر , 116 بازدید )
سلام
سلام من بعد از مدت ها دوباره برگشتم سایت کیا منو یادشون هست؟...
تاریخ درج: ۹۳/۰۷/۰۹ - ۱۶:۲۲ ( 21 نظر , 74 بازدید )
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
کاربران آنلاین (0)