چند روز پیش هم همسر برام فالوده گرفته بود و الان هر روز بعد از ناهار کمی هم فالوده جلوی تی وی میزنم به رگ و خلاصه که برنامه ناهارم متحول و دلچسب شده.
امروز از رو ساناز و سانیا یه خورشت درست کردم با هویج و ریواس که خیلیییییی خوشمزه شد. اولین باره ریواس میریزم تو غذام. باید برم یکم بخرم بیارم فریز کنم. برای تنوع خوبه.
دیروز یه سر رفتیم هایپر. الان چند دفعه است هایپرو خیلی خلوت میبینم. دست رو هر چی میذاشتم قیمتش شوکه ام میکرد. اخه من خیلی کم موقع خرید به قیمتها توجه میکنم. برای مواد غذایی که میگم حالا مثلا شیر و ماست و میوه هر چقدر هم شده باشه بلاخره که باید بخریم... کیف و کفش و لباس و وسایل بچه رو هم که همیشه از دبی میخرم. برای همین قیمت چیزا زیاد دستم نیست ولی دیروز استثنائا یه ژل موی لورال میخواستم که دیدم شده ۲۰ تومن!!!! کرم مرطوب کننده گارنیر هم میخواستم که نداشت گفتم به جاش یه اولی بگیرم که البته قبلا امتحان کردم و مالی نیست اصلا. خیلی هم کاسه کوچکی داره اولش فک کردم ۲ هزار و دویست و هفتاد تومنه. یهو دیدم نههههه!!! ۲۲ هزار و ۷۰۰ تومنه!!!!!!! همون .. مثقال!!!!!! رسما فکم افتاد. فک کنم تو دبی ۶-۷ درهم بیشتر نبود!!! ارزو جون کارفور رفتی یه نگاهی بنداز ما رو روشنمون کن خواهر...
خلاصه که هیچ کدومو هم نخریدما ولی وقتی اومدم پای کانتر برای یه کیلو سیب زمینی و گوجه فرنگی با ۳-۴ عدد هویج و ۳-۴ ساقه ریواس و دستمال کاغذی و یه ماهیتابه صورت حسابم شد ۹۰ تومن!!!!!! فک کردم الان مثلا میگه ۴۵ تومن!!! به همسر میگم وای همسر مرد بودن چه سخته... وقتی میرم خرید دلم برای مردها میسوزه.. میگه واقعا؟! پس از این به بعد بیشتر میفرستمت خرید!
دیگه اینکه پنجشنبه ها کلاسم شروع شده و هفته پیش جلسه اولش رو رفتم و کلی هم خسته شدم. جمعه هم یه کارگاه عکاسی رفتم. سعی میکنم هفته ای دو بار هم استخر برم. سانس خانوما مون تا ۳ بعد از ظهر بود و با این حساب من فقط پنجشنبه صبح میتونستم برای شنای واقعی برم چون با تارا که میرم همش به اب بازی میگذره. ولی الان عوض کردن و روزای زوج تا ۸ شب واسه خانوماست. دیگه ساعت ۶ که همسر میاد تارا رو میدم دستش و خودم دبرو میرم شنا.
این است برنامه اینروزای ما....