فراموش کردم
رتبه کلی: 9480


درباره من
چه کسی می گوید که من هیچ ندارم...؟ من چیز های با ارزشی دارم حنجره ای برای بغض چشمانی برای گریه لب هایی برای سکوت دست هایی برای خالی ماندن پاهایی برای نرفتن شب هایی بی ستاره پنجره ای به سوی کوچه بن بست و وجودی بی پاسخ...!.................................
نبوده ، نیست ، نخواهد بود !

عزیزتر از تو کسی برای من . . .
...........................................
از انسانها غمی به دل نگیرزیرا خود نیز غمگینند!

زیرا با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند
!

زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شک دارند
.

پس دوستشان بدار حتی اگر دوستت نداشته باشند
........................................
چشمانم در آسمان

به جستجوی آخرین ستاره ی شب است

و می روم به اوج ، کنار او

ستاره ای که در سپهر آرزو

یگانه تقدیر من است
.......................................
از دیروزها به دنبالت دویدم و به امید دیدارت به امروز رسیدم ولی افسوس...!

افسوس که تو به فرداها سفر کردی
.......................................
نازنینم

عشقم را نه از روی جملات نامه هایم بلکه

از چشمانم بخوان .

کلمات ، عشق باشکوه مرا حقیرو کوچک میکنند .

برای فهمیدن معنی نگاهم دنبال کتاب ها نرو

جوابش را در قلبت خواهی یافت .
..........................................

صادقانه بگویم
دوستت ندارم
عاشقت نیستم
دوست فراموش میشود
عشق میمیرد
اما تو .

.............................................
اگه عاشقی، سعی کن به عشقت برسی چون وقتی بره دیگه رفته.


اگه عاشق نیستی پس تلاش نکن که طعمش رو بچشی.

چون تلخترین شیرینی روزگاره
.........................................
خدا یا ....
با دیدگانی تار ... می نویسم ... برای تو و برای دل ! دل !....این دل تنگ و تنها ... امروز تنهاتر از هر زمان دیگری هستم..... تو هستی ! .... در تار و پود لحظاتم.... اما ... اما.....سهم من از این دنیای رنگی همیشه تنهایی بوده .... چشمانم را از من مگیر...بگذار تا جان دارم برای تو بنویسم... برای تو و از...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۴ - ۱۱:۲۷ ( 17 نظر , 150 بازدید )
.......
عشق محکوم به تبعید به دورترین نقطه ی مغز شده بود . یعنی فراموشی ! قلب تقاضای عفو عشق را داشت ولی همه اعضا با او مخالف بودند قلب شروع کرد به طرفداری از عشق : "آهای چشم مگر تو نبودی که در آرزوی دیدنش بودی و تو ای گوش که همیشه آرزوی شنیدن صدایش را داشتی و شما پاها که همیشه آماده رفتن به سویش بودی...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۴ - ۱۱:۰۳ ( 3 نظر , 118 بازدید )
جلسه ی امتحان عشق
در جلسه ی امتحان عشق  من مانده ام و یک برگه سفید !! یک دنیا حرف ناگفتنی  یک بغض تنهایی و دلتنگی  درد دل من در این کاغذ جانمیشود!........ د راین سکوت بغض آلود ... قطره ی کوچکی هوس سرسره بازی میکندو برگه سفیدم.. عاشقانه قطره را به آغوش می کشد!!!!... عشق تو نوشتنی نیست  در ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۴ - ۱۰:۵۴ ( 5 نظر , 140 بازدید )
............
تا آخرین لحظه  تا آخرین حد نفسهایم  نمیگویم که مرا تنها نگذار  تو در قلبمی و هیچگاه تنها نمیمونم نمیگویم همیشه بمان  تا زمانی که هستی من نیز می مانم  اگر روزی  بروی دنیا را زیر پا میگذارم  نمیگویم تنها تو در قلبمی  نیازی به گفتنش نیست  آنگاه که ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۴ - ۱۰:۴۹ ( 2 نظر , 123 بازدید )
خدایا....
خدایاشبیه بادکنکی شده امازبغضهایی که به اجبار فرو داده ام...التماست میکنم...فقط یک سوزن!تکه تکه شدنم باخودم......
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۳ - ۲۳:۳۲ ( 6 نظر , 137 بازدید )
می دانم ...........
می دانم هر از گاهی دلت تنگ می شود. همان دل های بزرگی که جای من در آن است، آن قدر تنگ می شود که حتی یادت می رود من آنجایم. دلتنگی هایت را از خودت بپرس و نگران هیچ چیز نباش! هنوز من هستم. هنوز خدایت همان خداست!...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۳ - ۲۳:۳۱ ( 2 نظر , 126 بازدید )
............
آنچه نامش را عشق گذاشتم هوسی است زود گذر شهوتی است بی پایان آنکه او را معشوق خواندم صیادی است بی رحم شکارچی است بی رحم من در این قصای خانه جهان محکومم تا پروانه ای باشم در حسرت نور شمعمن در این زندان تنهایی اسیرم تا عاشقی باشم در پی معشوقی مرده  ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۲ - ۱۱:۱۳ ( 3 نظر , 123 بازدید )
چرا؟؟؟؟(از دستش ندید)
1-چرا مردها دارای وجدان پاکی هستند؟به این دلیل که هیچ گاه از آن استفاده نمی کنند.2-چرا مردها همیشه خوشحالند؟چون آدم های بی خیال فقط می خندند.3-چرا روانکاوی مردها خیلی سریع تر نسبت به خانم ها انجام می پذیرد؟زیرا هنگامیکه زمان بازگشت به دوران کودکی فرا می رسد،مردها همان جا قرار دارند.4-اگر یک مرد و یک...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۱ - ۲۱:۴۳ ( 8 نظر , 134 بازدید )
قابل توجه بعضیها
اگرپسری بر ضد دخترها حرفی زد بدونیدازهمه بیشتر دنبال دخترهاست و براشون له له میزنه!!حکایتش حکایت همون گربه هست که دستش به گوشت نمیرسید می گفت پیف پیف بو می ده!تا حالا صد تا دخترسر کارش گذاشتند و حالشو گرفتند !....تا حالا هر چی التماس کرده دخترای ناز ایرونی که سهله یه وزغ ماده هم تحویلشون نگرفته!!&nb...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۱ - ۲۱:۳۶ ( 4 نظر , 148 بازدید )
............
چشمانم چه گناهی کرده اند که باید این همه اشک بریزند … دستهایم چه گناهی کرده اند که باید این همه از سردی نا توان باشند… پاهایم چرا باید این همه خسته و نا توان باشند… چهره ام چرا باید این همه پریشان و غم زده باشد… قلبم چرا باید شکسته و پر از شور و التهاب باشد… د...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۱ - ۱۸:۱۳ ( 2 نظر , 111 بازدید )
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
کاربران آنلاین (0)