ذات هو گفت علی ، حضرت هو گفت علی ، نام عالی به خودش داد و به او گفت علی
مبتلا گفت دعا ، گرم دعا گفت علی ، توبه کرد آدم و هی رو به خدا گفت علی
آب و گل گفت علی ، بحر خجل گفت علی ، نوح رد شد ز خطر بس که به دل گفت علی
با یقین گفت علی سوی زمین گفت علی ، این خلیل است که در آتش کین گفت علی
آن وسط گفت علی ، او نه غلط گفت علی ، یوسف از بین زنان رفت فقط گفت علی
المی گفت علی ، غرق غمی گفت علی ، یونس اندر شکم حوت همی گفت علی
بحر و بر گفت علی ، رمل و حجر گفت علی ، کوه با ناقة صالح چقدر گفت علی
در فضا گفت علی ، بین هوا گفت علی ، خواست الیاس کند طی سما گفت علی
سوزنش گفت علی ، پیرهنش گفت علی ، بافت ادریس لباسی ، به تنش گفت علی
هر کسی گفت علی ، خوش نفسی گفت علی ، صبرِایوب کم آورد و بسی گفت علی
لاله گون گفت علی ، ذکر جنون گفت علی ، سر یحیای پیمبر پر خون گفت علی
ناگهان گفت علی، کفش کنان گفت علی ،کیست موساست که لکنت به زبان کفت ع ل ی
نگران گفت علی ، ماند در آن گفت علی ـ ردشد عیسی ز روی آب روان ـ گفت علی
مصطفی گفت علی ، غار حرا گفت علی ، شب معراج ، محمد به خدا گفت علی
ایلیا گفت علی ، کهف وَری گفت علی ، من همانم که خداوند مرا گفت علی
فاطمه گفت علی ، پیش همه گفت علی ، نه بترسد، که بدون واهمه گفت علی
مجتبی گفت علی ، سبز قبا گفت علی، بین صفین امیر الکرما گفت علی
کربلا گفت علی ، خون خدا گفت علی ، چیست نام پسران تو شها ؟ گفت علی
اکبرش گفت علی ، گل پسرش گفت علی ، رو و مو و ابرو و چشم و سرش گفت علی
هر نفس گفت علی ، مست ز بس گفت علی ، قاسم ابن حسن از پشت فرس گفت علی
چه یلی گفت علی ، ابن ولی گفت علی ، جنگ تا تنگ شد عباس علی گفت علی
آتشین گفت علی ، زینب دین گفت علی ، بر بلندای فلک صبر، یقین گفت علی
شاپرک گفت علی ، باغ فدک گفت علی ، صدو ده بار نمکدان به نمک گفت علی
کم کمک گفت علی ، خواست کمک گفت علی ، مستجار آه زد و خورد ترک گفت علی
نای و نی گفت علی ، ساغر و می گفت علی ، مَرد ،سلمان سپاهانی ِ جی گفت علی
خون فشان گفت علی ، نعره کشان گفت علی ، ذوالفقار عین تبر سینه دران ، گفت علی
پر توان گفت علی ، تند و دوان گفت علی ، دُلدُلِ شیر خدا شیهه کشان گفت علی
روزها گفت علی ، صبح و مسا گفت علی ، شیعه افتاد زپا ، خواست ز جا گفت علی
گل ما گفت علی ، حاصل ما گفت علی ، خاک گِل،گِل گُلُ گل دِل ، دل ما گفت علی
جسم و تن گفت علی ، عقل و بدن گفت علی ، روح در موقع ایجاد شدن گفت علی
کاف ونون گفت علی ، کن فیکون گفت علی ، گلبول و رگ و اکسیژن و خون گفت علی
شاهدم گفت علی ، معتقدم گفت علی ، قلب و دهلیز و دو بطن و کبدم گفت علی
التماس دعا