اگرچه سال ها برای رسیدن به «زیبا» زمین و زمان را به هم دوختم و مقابل همه ایستادم تا با او ازدواج کنم اما دیگر نمی توانم با او زندگی کنم و تنها «طلاق» موجب رفع این مشکل می شود...
|
|
جوان ۲۴ ساله در حالی که جمله «ما با هم تفاهم نداریم» را تکرار می کرد دفتر خاطراتش را در افکار خود ورق زد. او که سعی می کرد بغض در گلو مانده اش را پنهان کند چشم به دادخواست طلاق روی میز مشاور کلانتری طرقبه دوخت و در بیان مشکل زندگی خود گفت: درست ۴ سال قبل بود که با نگاهی عاشقانه شیفته «زیبا» شدم و دل در گرو عشقش گذاشتم.
آن روز گویی روی زمین زندگی نمی کردم و خواب و خوراک نداشتم نمی دانم آن نگاه اولین با من چه کرده بود که هر کجا می رفتم او را می دیدم. چند ماهی از پایان خدمت سربازی ام می گذشت که ماجرای علاقه به زیبا را برای خانواده ام بازگو کردم و از آن ها خواستم تا او را برایم خواستگاری کنند اما پدر ومادرم با این استدلال که «از نظر فرهنگی تفاوت زیادی با یکدیگر داریم» مخالف این ازدواج بودند. اگرچه من در برابر استدلال های منطقی آن ها کوتاه نیامدم و هر نوع ترفندی را به کار بردم تا به زیبا برسم اما با وجود این خانواده زیبا نیز به دلایل متعددی با خواستگاری من مخالفت کردند.
در این میان ۴ سال تمام فقط به دنبال زیبا بودم و همه راه ها را برای ازدواج با او آزمودم تا این که هر دو خانواده مجبور شدند با ازدواج ما موافقت کنند. دیگر آرزویی جز یک زندگی آرام و رویایی در کنار زیبا نداشتم اما افسوس که همه این خوشی ها ۸ ماه بیشتر دوام نیاورد.
زیبا هنگام عروسی خواهرش عکس هایی به شیوه دختران غربی و با پوششی بسیار زننده در آرایشگاه گرفته بود تا این که تعدادی از آن عکس ها را در شبکه وایبر در میان گروه دوستانم دیدم و احساس کردم که او به من خیانت می کند. این ماجرا تمام ذهنم را به خود مشغول کرده بود اگرچه حدس می زنم که وقتی سیم کارت او را در گوشی تلفن خودم گذاشته بودم این اتفاق تلخ رخ داده است و آن عکس ها به اشتباه از گروه دوستان همسرم منتشر شده است اما در واقع آبروی من با این عکس ها رفته است و دیگر نمی توانم چیزی هم به خانواده ام بگویم. به همین خاطر به همه گفته ام ما با هم تفاهم نداریم! و می خواهم او را طلاق بدهم. این در حالی است که همسرم انتشار چنین عکس هایی را موضوع کاملاً عادی می داند به همین دلیل خیلی از نظر روحی در رنج و عذاب هستم. تازه می فهمم که چرا پدرم می گفت که شما به خاطر اختلافات فرهنگی زیاد نمی توانید با هم ازدواج کنید حالا هم فکر می کنم شایدطلاق بهترین راه برای رهایی از این عذاب روحی است تا...
ماجرای واقعی با همکاری فرماندهی انتظامی