روزی چهار مرد و یک زن کاتولیک در باری مشغول نوشیدن قهوه بودن
یکی از مردها گفت: من پسری دارم که کشیش است هر جا که میرود مردم او را "پدر" خطاب میکنند
مرد دوم گفت: من هم پسری دارم که اسقف است و وقتی جای میرود مردم به او میگویند "سرورم"
مرد سوم گفت: پسر من کاردینال است وقتی وارد جای میشود مرد...
تاریخ درج:
۹۲/۰۷/۳۰ - ۲۰:۰۱ 14 نظر , 137
بازدید