(اعتراف دروغی)هر گز به دروغ اعتراف نخواهم کردهر گز در مسلکی به عشقعقیده بر باد نخواهم داد
بزن تازیانهبگیر از من خوابم رامن که زندانی نفس خویش نیستمدر ترس این چنینیدل به دل بازیمهره تأسی را در شش ببینم
سالهاست در تکاپوشاید خالق خودرادر این خلقت اجباریمرد نیستم اگر تا آخر نباشم
بندگی نکنم
به جوجه ...