در همه جای این زمین ، همنفسم کسی نبود زمین دیار غربت است ، از این دیار خسته ام
کشیده سرنوست من به دفترم خط عذاب از آن خطی که او نوشت به یادگار خسته ام
در انتظار معجزه ، فصل به فصل رفته ام هم از خزان تکیده ام ، هم از بهار خسته ام
...
مسافر_تنها
تاریخ درج:
۹۸/۰۴/۲۱ - ۱۱:۱۶ 10 نظر , 612
بازدید
خبرت هست که از خویش خبر نیست مرا
گذری کن که ز غم راهگذر نیست مرا
گر سرم در سر سودات رود نیست عجب
سر سودای تو دارم غم سر نیست مرا
ز آب دیده که به صد خون دلش پروردم
هیچ حاصل به جز از خون جگر نیست مرا
بی رخت اشک همی بارم و گل میکارم
غیر از این کار کنون کار دگر نیست مر...
مسافر_تنها
تاریخ درج:
۹۸/۰۲/۰۴ - ۱۷:۰۷ 11 نظر , 567
بازدید
#خوبی ؟!
#خوبی؟ از آن سوال های مبهم است.
یعنی از آن سوال هایی که خیلی مهم است چه کسی آن را بپرسد.
مثلا زیور خانوم، زن عباس آقای بقال، وقتی از آدم می پرسد #خوبی؟ برایش مهم نیست تو خوبی یا نه. فقط می خواهد چند لحظه تو را معطل کند که حسابی وراندازت کند تا فردا شب که با صغری خانوم...
alone girl
تاریخ درج:
۹۵/۱۲/۲۶ - ۰۶:۵۳ 35 نظر , 344
بازدید