خدایا
به امید آمده ام ، خانه خرابم نکنی
همه کردند جوابم، تو جوابم نکنی
بارها آمده ام ، باز مرا بخشیدی
با کلام " برو " ، این بار خطابم نکنی
به گمان دگران ، بنده ی خوبی هستم
پیش چشم همه عاری ز نقابم نکنی
گر قرار است بسوزم، بزن آتش اما
جلوی مردم این شهر عذابم نکنی
...
نمی دانم چه می خواهم خدایابه دنبال چه می گردم شب و روزچه می جوید نگاه خسته منچرا افسرده است این قلب پر سوزز جمع آشنایان می گریزمبه کنجی می خزم آرام و خاموشنگاهم غوطه ور در تیرگی هابه بیمار دل خود می دهم گوشگریزانم از این مردم که با من به ظاهر همدم ویکرنگ هستندولی در باطن از فرط حقارتبه د...
صادق-1997
تاریخ درج:
۹۴/۱۲/۲۹ - ۱۳:۲۵ 28 نظر , 516
بازدید