_این یک روایت واقعی است.
بعد از 60 سال زحمت، تو این دنیا 4 دهنه مغازه دارم و یک باب آپارتمان با همسرم تنها زندگی میکنم و 4 فرزندم، زندگی تشکیل داده اند. دو تا عروس دارم و دو تا داماد و چند تا هم نوه ی شیرین زبان...
یکی از مغازه ها را خودم میچرخانم و بقیه را اجاره داده ام .اوایل شروع کرونا، همسرم خ...
سامان4شیردل
تاریخ درج:
۰/۰۳/۲۱ - ۱۷:۳۶ 24 نظر , 471
بازدید
وقت بذارید بخونید! ( فوق العادست! ) روزی که فهمیدم من فرزند دو نفرم!
در را زد و و وارد اتاق شد. مدیر یکی از بخشهای دیگر موسسه بود. یک فرم استخدامی پر شده دستش بود و بعد از ح...
سامان4شیردل
تاریخ درج:
۹۷/۰۹/۱۷ - ۱۸:۲۲ 19 نظر , 779
بازدید
بی شک در این چند سال هر کاری که کرده ام.مدیون همسرم هستم.او شیرمردی است.که قدرت و جسارت حرکت را به من بخشید.تا با فراغ بال بخصوص بعداز انتقال از بلوچستان به تلاشها و فعالیتهای فرهنگی و ورزشی بپردازم.هر چند شاید تا به امروز فرصت نشده است.تا عملا قدر دان محبتهای او باشم.اما اعتراف می کنم که مفتخر چنین...
گاهی باید غیر مستقیم درس داد.تا فرزندان جسور و بانشاطی در جامعه پرورش یابد.این درس محدود به زمان و مکان و شزایط سنی خاصی نیست.تا منهم با عرفان در مسیر هفت چشمه به میانه در سفر با کوله و هیچهایکی صید کنیم.انتخاب این سر فصلها نیاز به نگاه به زمان آینده دارد.گذر زمان چنین ابزاری را در اختیارم نها...
قصه های زندگی در روستای هفت چشمه کندوان میانه قسمت بیست و چهارم
آب گرم گنو بندرعباس در رکابزنی همایش ملی خلیج فارس
در مسیر رکابزنی گروه انسانهای سبز اقوام ایرانی از یزد تا بندرعباس در سیرجان به گروه ملحق شدم.تا بندرعباس در کنارشان رکاب بزنم.با گذر از شهر سیرجان کرمان و حاجی آباد در نزدیکی بن...