|
برای جداسازی برچسب ها از کلید Enter استفاده کنید.
سومین سال خاطرات یک معلم داوطلب خدمت در روستای هفت چشمه قسمت بیست وهفتم
نوروز گلی
طبیعتا این گل در اوایل فصل بهار از کنار برفها در دامنه کوهها بخصوص قافلانکوه و برقوش سر به بیرون می زند.هر چه ارتفاع زیاد تر شود.این گل صبور و بردبار است.عجله ندارد.روستای هفت چشمه بدلیل کوهستانی بودن و ارتفاع آن فصل&...
قصه های زندگی در روستای هفت چشمه کندوان میانه قسمت سی و هفتم
قصه های زندگی در روستای هفت چشمه کندوان میانه قسمت سی و هفتم
استارت صعود به دماوند با دوچرخه های سایکل توریستی باحترام محمد پاسخی کارمند هلال احمر ایران
باحترام آقای محمد پاسخی رکاب زن بین المللی ایران و رکوردار چندین حرکت ورزشی این بزرگوار و کارمند هلال احمر جمهوری اسلامی ایران ،با آنکه از هیچ گر...
خدای من
اشک ریزان ونالان وصدای بر گرفته از آخرین ضربه های قلبم در گذر تصور تورا صدا می زنم وبا یاد تو از آینده نام می گیرم.چقدر قادری چقدر مهربانی .
بهتر دانستم در کوران وسوسه های پوچ دیدگان وجودم در ضربه های عقربه اش به زمان یاد تو بر گردم.ودر کوس آخرین امیدم تورا صدا بزنم.
خدایا از دوستی تصوری ...
|
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg. کاربران آنلاین (0)
|