سرم خیلی شلوغ بود.با عجله سوار تاکسی تلفنی شدم. تا خودم را به انجمن ادبی میانه برسانم.چند مدتی بودشعر نگفته بودم.دلم برای بچه های انجمن تنگ شده بود.به حرمت شهدای دبیرستان زینبیه در عرض دو ساعت شعر گفتم.می خواستم برای مسابقه همایش یادوراه شهدای زینبیه و ثارالله برای اولین بار در مسابقه شرکت ک...