آقای محمد و مجید شیخی و آقای ولی،بابت صعه صدر و مهربانی تان در یک راه زیبا سپاسگزاریم.از اینکه با تاخیر مزدتان را دریافت کردید.شرمنده هستیم.امیدواریم در ترسیم این راه زیبا با ما شریک باشید.
این مبلغ و مبالغ قبلی از جیب شخصی پرداخت می شود.که خود داستان مفصلی دارد.تا یک روز تمام خاطرات آن را انتشار د...
طی مسیر سه ساله میانه به هفت چشمه و برعکس بعنوان یک معلم داوطلب در یک منطقه محروم و دور افتاده یکی از جاذبه های آموزش طبیعت زندگی است.حوادث و اتفاقات و درد و رنج آن در آن حدی نیست.که صبر و بردباری یک جنگجوی سرنوشت زندگی را به زانو در آورد.
...
امروز اینجا مهمان بودیم.خیلی درگیر بودم.اصلا یادم نبود.فقط فکرمان بود.زود نامه هارا تحویل بگیرم و به روستای هفت چشمه برویم.اما دانش آموزان سال قبلم مرا به خود آوردند.تا ادای احترام یاران خاطرات زندگی ام را بجا بیاورم.آنها حالا کلاس سوم و چهارم نشسته اند.
...
من و حمید اسماعیلی از دوستان دوره راهنمایی و دبیرستان در چابهار بودیم.بین دوستان به دو قلوهای افسانه ای شهرت داشتیم.بیشتر وسایل و لباسهایمان ست بود.او از شهر بیرجند بودند.از قضا روزگار یک روز چرخید و زنداداش مهربانش اصالتش به روستای آچاچی به زادگاه ما بر خورد.تا این دوستی ما یک وصله زیباتری داشته با...
دوستان صادق من در سال تحصیلی 93-94امسال در روستای تجره کندوان مهمان این دوستان کوچک و راستین اندام صادق روی زمین خواهم بود.تا از باند بازی و گروه بازی مسئولین آموزش و پرور ش دور باشم.هرچند مثل سالهای گذشته در نا عدالتی و حق کشی این نادوستان همچنان فریاد خواهم زد.اما خوشحال خواهم بود در جمعی قرار د...