|
برای جداسازی برچسب ها از کلید Enter استفاده کنید.
زندگی به بندی بند است به نام ((حرمت))...
بافتن را از یک فامیل خیلی دور یاد گرفتم که نه اسمش خاطرم است نه قیافه اش اما حرفش هیچوقت از یادم نمیرود، میگفت زندگی مثل یک کلاف کامواست؛ از دستت که در برود می شود کلاف سردرگم، گره می خورد، می پیچد به هم، گره گره می شود.بعد باید صبوری کنی و گره را به وقتش با حوصله وا کنی، زیاد که کلنجار ...
خسته ام
خسته ام مثل جوانی که پس از سربازی بشنود یک نفر از نامزدش دل برده مثل یک افسر تحقیق شرافتمندی که به پرونده ی جرم دخترش برخورده خسته ام مثل پسر بچه که درجای شلوغ بین دعوای پدر مادر خود گم شده است خسته مثل زن راضی شده به مهر طلاق که پس از بخت بدش سوژه ی مردم ...
|
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg. کاربران آنلاین (0)
|