بنام خداوند زیبایی ها
همه ی ما شاهد این هستیم که سن ازدواج در شهرستان بالا رفته و رو به افزایش است و همچنین آمار طلاق،،،
با توجه به جو شهر و خانواده ها میتوان گفت که آمار افزایش سن ازدواج به درجه غیر قابل قبولی رسیده است
وقتی از جوانی می پرسی تو که سنت سی رو رد کرده چرا ازدواج نمیکنی؟ میگوید:
منکه دو پا نمیتونم راه برم چهار پا چطوری را برم؟ فردا شدیم شش پایی چی؟ چی خرجشو میده؟ با کدوم پول؟ از کجا بیارم؟ با کدوم کارو حقوق و بیمه؟ با کدوم پشتوانه؟
در اکثر خانواده ها حد اقل یک دختر سی سال و بالاتر هست که ازدواج نکردن و این مورد در میان پسران هم هست،،،
حال چند سوال؟
علت افزایش سن ازدواج در چیست؟
چه راهبردی برای این مورد اجتماعی هست؟
نقش مسوولین کشوری چه نقشی در این ضمینه دارند؟
خواسته های جوانان برای ازدواج چیست؟
چرا جوانان ازدواج کردن بیم دارند؟
چه زمینه هایی برای ازدواج پیش روی جوانان قرار گرفته؟
با توجه به این مورد و اینکه کشور ما رو به پیریست میتوان خوب حدس زد که آینده کشور در خطر نسلی وجود دارد،
علت های اینکه چرا این آمار افزایش یافته اینه که پسرانی که به سن ازدواج رسیده اند از مهریه ، پر توقعی، ناسازگاری، بیکاری، نداشتن در آمد خوب، وخیلی از ناهنجاری هایی که در شهرستان وجود داره ازدواج کنند. و این مسئله و با بیشتر شدن روابط دختران و پسران در شهر و بد بین شدن از همدیگر باعث شده که هیچ جوانی یا اکثر جوانان تن به ازدواج ندهند.
لذا خانواده ها هم نقش بسزایی دارند و من به خود شاهد بودم در فامیل خانواده ای با اینکه سن دخترشان بالا بود باز سنگ زیر پای خواستگارا انداختن و در نتیجه هیچ به هیچ ،،،
پر توقع بودن بعضی خانواده ها .کنار نیامدن خانواده ها با یکدیگر هم از این قبیل موارد است. .
زیرا مسوولین هم میتوانند با یک برنامه ی عالی و مشخص و ایجاد یک قانون خوب و عالی به نفع جوانان و با جذب سرمایه گذاران و میدان دادن به جوانان در عرصه ی کار و با یک فرهنگ سازی دقیق و عالی این معضل را کنترل بکنند و حتی با این کار زاد و ولد هم افزایش می یابد در نتیجه میتوان جلوی طلاق یک سد بزرگ کشید و حتی آن را ریشه کن کرد
متاسفانه این فرهنگ در جامعه جا نیفتاده و مسوولین هم اصلا دست به کار نیستند و حتی این مورد شهر چند باری هم رسانه ای شده ولی کسی کوچکترین نگاهی هم به این موضوع نکرده..
و با این وجود است که اعتیاد ، فساد، دزدی، زیاده و چنین آمار های تاسف آور تو شهر بیداد میکنه و بی اعتمادی و اطمینان بین جوانان گسترش پیدا میکنه...
زندگی و سرنوشت جوانان دست کیست؟
یاری خدا؟
توکل بر خدا؟
خانواده؟
مراجع تقلید؟
مشاوران ازدواج؟
مسوولین کشوری؟
رئیس جمهور؟
امام جمعه و مسوولین شهر؟
یا فقط خود جوانان شهر؟
این مشگل با دست چه کسی حل میشود؟
چه کسی می تواند از این سنت پیامبر پشتوانه کند؟
چاره ی راهبردی این مشگلات و جواب معما در دست کیست؟
امیدوارم روزی برسه که تموم جوونامون خوشبخت باشن و کشور و شهرمون جوونتر و آباد و سر بلند،،
و من الله توفیق