برای خواب معصومانه عشق
کمک کن بستری از گل بسازیم
برای کوچ شب هنگام وحشت
کمک کن با تن هم پل بسازیم
کمک کن سایه بونی از ترانه
برای خواب ابریشم بسازیم
کمک کن با کلام عاشقانه
برای زخم شب مرهم بسازیم
بذار قسمت کنیم تنهاییمونو
میون سفره شب تو با من
بذار بین من وتو دستای ما
پلی باشه واسه از خود گذشتن
تو رو میشناسم ای شبگرد عاشق
تو با اسم شب من آشنایی
از اندوه تو و چشم تو پیداست
که از ایل و تبــار عاشقــایی
تو رو میشناسم ای سر در گریبون
غریبگی نکن با هق هق من
تن شکستتو بسپار به دستِ
نوازشهای دست عاشق من
بذار قسمت کنیم تنهاییمونو
میون سفره شب تو با من
بذار بین من و تو دستای ما
پلی باشه واسه از خود گذشتن
به دنبال کدوم حرف وکلامی
سکوتت گفتن تمام حرفاست
تو رو از تپش قلبت شناختم
تو قلبت قلب عاشقای دنیاست
تو با تن پوشی از گلبرگ وبوسه
منو به جشن نو ر وآینه بردی
چرا از سایه های شب بترسم
تو خورشیدو به دست من سپردی
بذار قسمت کنیم تنهایی مونو
میون سفره شب تو با من
بذار بین من و تو دستای ما
پلی باشه واسه از خود گذشتن
کمک کن جاده های مه گرفته
من ِ مسافرو از تو نگیرن
کمک کن تا کبوتر های خسته
روی یخ بستگی شاخه نمیرن
کمک کن از مسافرهای عاشق
سراغ مهربونی رو بگیریم
کمک کن تا برای هم بمونیم
کمک کن تا برای هم بمیریم
بذار قسمت کنیم تنهاییمونو
میون سفره شب تو با من
بذار بین من وتو دستای ما
پلی باشه واسه از خود گذشتن
شعر :ایرج جنتی عطایی
آهنگ : واروژان