سیاسی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران

پس از مدتها سینمای سیاسی ایران تکانی خورد و فیلمی ساخته شد که مخاطب را راضی می کرد. در نوروز سال 91 فیلمی که  شاهکار این دوره جشنواره فیلم فجر بود به روی پرده سینماها رفت. فیلم "قلاده های طلا" به بررسی انقلاب مخملی سال 88 می پردازد اما اثریست که بسیار قویتر از اخراجیهای 3 اتفاقات فتنه 88 را مو شکافی می کند و جدی تر و حقیقی تر از آن مسائل را تشریح می نماید.

این فیلم در حقیقت یک مستند است وبه اندازه چندین ماه برای تحقیقات آن زمان صرف شده و صحنه ها ی کف خیابانی قبل و بعد از انتخابات 88 به قدری طبیعی بازسازی شده اند که بیننده با دیدن آنها تصور واقعی بودن ویدئو ها را خواهد داشت.قسمت های اکشن فیلم هم بسیار حرفه ای و دقیق کار شده است . بازیگر نقش جاسوس اصلی فیلم به دلیل داشتن آمادگی جسمانی زیاد باعث شده که صحنه های اکشن بسیار طبیعی و قابل باور به نظربرسند.

این فیلم بدون هیچگونه جانبداری از جناح خاص، واقعیت را به تصویر کشیده است . کمتر فیلمی دیده می شود که جرات نمایش تاریک ترین نقاط تاریخ راداشته باشد . در " قلاده های طلا" حتی حمله نفوذی ها و افراد شورشی به پایگاه بسیج به طور کامل به تصویر کشیده شده است و نقطه قوت این کار واقع بینی و بیان حقیقت است چنانچه یک فرد بی طرف از بیرون به این وقایع نگاه می کند .مخاطب به هیچ وجه احساس نمی کند که یک فیلم شعاری را تماشا می کند و مخالف و موافق به یک دیدگاه از این فیلم خواهند رسید . مستندی که راوی اتفاقاتی واقعیست با خوبی ها و بدی ها و نقاط منفی و مثبت.

قلاده های طلا اما دست های پنهان و جریانات پشت صحنه این شورشها را به شکلی جذاب به تصویر می کشد و بخش امنیتی فتنه سال 88 را پررنگ می کند . آغاز فیلم به این صورت است که گوینده فرودگاه ،فرود پروازهای شهرهای مختلف کشور انگلستان  را اعلام می کند.  سازمانهای سیا و موساد و ام آی 6 به همراه سلطنت طلب های ایران و افرادی از گروهک مجاهدین خلق ، منافقین با سازماندهی پروسه هایی سعی درایجاد یک انقلاب مخملی در ایران دارند و برنامه ریزی را از مدت ها قبلتر از انتخابات شروع کرده اند و اولین اقدام آنها بمب گزاری هواپیمای حامل محمد خاتمی –رئیس جمهور سابق ایران - و به جان هم انداختن طرفداران و مخالفان اوست.

در ادامه افراد و گروه هایی از سازمان مجاهدین خلق وارد ایران می شوند و یک جاسوس اصلی لیدری جنبش موهوم سبز را بر عهده دارد . گروهی از خبر نگاران از افراد سلطنت طلب که برای شبکه های مختلف خارجی کار می کنند ، ایجاد تشنج کرده و بر اختلافات دامن می زنند.و  بعد از انتخابات پروژه ای با عنوان تقلب بزرگ را کلید می زنند و با ایجاد شایعه و شلوغی بین مردم ،فضا را متشنج می کنند . در این بین اعضای مجاهدین خلق خود را در بین طرفداران میر حسین موسوی جا زده و به قتل و کشتار در بین شلوغی می پردازند . هدف آنها از قتل ایجاد تفکر منفی در مورد پلیس می باشد در صورتی که پلیس دستور شلیک نمی دهد.

در مقابل اقدامات پایه برانداز این سازمان های جاسوسی وکار شکنی های آنان وزارت اطلاعات ایران هم اقدامات تحسین کننده ای دارد که از جمله آن جلوگیری از انفجار بمب در هواپیما و در جریان انتخابات آرام کردن اوضاع و یافتن جاسوسان می باشد که به مبارزات تن به تن جاسوس اصلی فیلم و یکی از اطلاعاتی ها تاکید شده است. مسئله قابل توجهی در اینجا وجود دارد که آن هم نفوذی بودن یکی از اعضای سازمان اطلاعات ایران است که در طول فیلم اصلا قابل تشخیص نمی باشد که احتمالا هدف نویسنده نشان دادن مشکل تشخیص حق و باطل در زمان فتنه است.

در این میان افرادی از خانواده های حتی مذهبی هم وجود دارند که واقعا طرفدار جنبش به اصطلاح سبز هستند.برای مثال خواهر و برادری که یکی طرفدار دکتر احمدی نژاد و دیگری طرفدار مهندس موسوی است ولی هیچکدام این شخصیت ها رفتار ناشایستی ندارند با اینکه طرفدار موسوی در تظاهرات های کف خیابان هم شرکت می کند اما در آخر فیلم هم اتحاد این دو را می بینیم که در واقع نماد ملت ایران هستند .

البته به این فیلم نقد هایی نیز وارد است : استفاده از برخی بازیگران با چهره منفی در نقش مثبت و بالعکس . پایان دادن سریع به فیلم در صورتی که پایان فیلم جای کار بیشتری داشت. وجود برخی سکانس های ضعیف و بی ربط در بین یک ژانر امنیتی سیاسی.

مبینا نظری