فراموش کردم
رتبه کلی: 548


درباره من
هیچ قبری نمیتواند بدن من پایین نگاه دارد
هیچ قبری نمیتواند بدن من پایین نگاه دارد
وقتی می شنوم که صدای شیپور میخوام ظهور حق در خارج از زمین نگه دارید
وجود ندارد آیا هیچ قبر می توانید بدن من را خوب نگه نمی ، نگاه راه را به پایین رودخانه
چه چیزی به شما فکر می کنم من را ببیند؟
من یک گروه از فرشتگان و آنها پس از آمدن میفهمند!
هیچ قبری نمیتواند بدن من پایین نگاه دارد
هیچ قبری نمیتواند بدن من پایین نگاه دارد
نگاه کردن از ان گابریل وجود دارد در اختیار نداشته باشد
پای خود را بر روی زمین قرار دهید و ببینید اما گابریل تو نمی ضربه
ترومپت خود را تا وقتی که شما آن را بشنود از من است
هیچ قبری نمیتواند بدن من پایین نگاه دارد
هیچ قبری نمیتواند بدن من پایین نگاه دارد
ملاقات عیسی مسیح من ، من را تامین کند. دیدار با من در وسط هوا
و اگر این بال من را شکست نه من شما را در هر نقطه ملاقات
هیچ قبری نمیتواند بدن من پایین نگاه دارد
هیچ قبری نمیتواند بدن من پایین نگاه دارد
من مادر و پدر را ملاقات نمیکنم،
من ملاقات کردن جاده رودخانه رو ترجیح میدم
و مامان تو میدونی که من همیشه آنجا خواهم بود و همه چیز را برسی خواهم کرد!
هیچ قبری نمیتواند بدن من پایین نگاه دارد
هیچ قبری نمیتواند بدن من پایین نگاه دارد
مهدی راد (tatle )    

دختر كبريت فروش

درج شده در تاریخ ۹۱/۱۱/۱۵ ساعت 12:15 بازدید کل: 373 بازدید امروز: 157
 

دخترک برگشت
چه بزرگ شده بود
پرسیدم : پس کبریتهایت کو ؟
پوزخندی زد .
گونه اش آتش بود ، سرخ ، زرد ...
.........

گفتم : می خواهم امشب
با کبریتهای تو ، این سرزمین را به آتش بکشم !
دخترک نگاهی انداخت ، تنم لرزید ...
گفت : کبریت هایم را نخریدند
سالهاست تن می فروشم ...

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۱۱/۱۵ - ۱۲:۱۵
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)