نگاه به تاریخ در آینه شکسته
شوی سالانه "نسل کشی ارامنه": تحریف تاریخ و هیزم بر تنور نفرت
سعید افشار - آوریل هر سال را به عنوان روز کشتار ارامنه توسط ترکان عثمانی یاد می دارند. اگرچه تلاش بر این است که این مقوله به عنوان نسل کشی شناخته شود اما آیا واقعا این نگرش درستی است که گذشته هایی هرچند تلخ را هر لحظه مقابل چشم بیاوریم که تنها نتیجه اش می تواند زنده نگهداشتن و پروراندن انگیزه نفرت و انتقام از دیگران باشد؟
امسال روز 24 آوریل موسوم به روز نسل کشی ارامنه با موضع گیری "پاپ فرانسیس" رهبر کاتولیک های جهان شکل جدیدی گرفت، اگرچه دولت ترکیه سال گذشته از این واقعه ابراز تاسف کرده بود اما ظاهرا منفعت برخی محافل در جهان، داغ نگهداشتن "تنور نفرت" است. خشونت و کشتار اقوام و گروه های مختلف مردم در دوران مختلف تاریخ متاسفانه به یک رویه زشت و ماندگار تبدیل شده است؛ از همین دیروز که به تاریخ نگاه کنیم موارد زیادی قابل مشاهده است، مانند کشتار مردم سوریه، یمن، لیبی، افغانستان، عراق، پاکستان، مسلمانان برمه و چین، از آن طرف صرب ها، کرووات ها، بوسنیایی ها، آن طرف تر نیجریه، کمی عقب تر ویت کنگ ها وخمرهای سرخ در کامبوج که بنام ایدئولوژی، مسلک، مذهب، دین و حتی آزادی چه کشتارهایی راه انداختند!اگر قرار بر ذکر مصیبت باشد روس ها در دویست سال اخیر و به ویژه در سال 1320 (74 سال قبل) وقیح ترین و قبیح ترین جنایت ها را در حق مردم ایران، از کرانه های ارس گرفته تا قلب تهران مرتکب شدند؛ قحطی نان در 1320 در تهران نتیجه مصادره سهمیه آرد و گندم نانوایی ها و مردم توسط "سالدات های روس" بوده است.یا بین سال 1290 تا 1298 خورشیدی بیشترین کشتار مردم مسلمان غرب آذربایجان به ویژه مردم شهرهای ارومیه، سلماس توسط جلوها (دسته های وابسته به داشناکسیون ارمنی مسیحی) انجام گرفت، مثلا تنها در روز 25 اسفند 1296 که "مارشیمون" رهبر روحانی مسیحیان ارومیه که به دست "اسماعیل آقا سمیتقو"، از سران کُرد ایل شکاک کشته شد، سران وقت مسیحیان به مدت 12ساعت فرمان قتل عام صادر کردند و "جلوها" بیش از ده هزار نفر از مردم ترک ارومیه و سلماس و روستاهای اطراف را کشتند و اموالشان را به غارت بردند و شخصی به نام "پطروس" را به ریاست شهربانی ارومیه گماردند.
قابل توجه این که در سال های نسل کشی ترک ها توسط "جلوها، روس ها بیشترین حمایت را از ارمنی ها و آسوری ها بعمل آوردند.
یگان های مسلح ارمنی با حمایت روس ها ، مردم آذربایجان را قتل عام کردند
این را برای یادآوری برخی محافل نوشتیم وگرنه سخت نافی نفرت، خشونت و بویژه نسل کشی هستیم. قرار نیست که تاریخ را آنگونه که دوست داریم بنویسند، قرار نیست که آنچه که ما دوست داریم حقیقت داشته باشد، بر این باوریم که همین الان هم همگی از جمله رهبران سیاسی ایران و جهان، روزنامه نگاران، نخبگان و روشنفکران و همه آحاد تلاش کنند که نفرت و خشونت را در خود و جامعه خود و جهان کم کنند. این موضوع با وعظ و خطابه خواندن و صدور بیانیه عملی نیست. نفرت و خشونت محصول به حاشیه رانده شدن، به حساب نیامدن، آموزش ندیدن و حتی فاصله تکنولوژیک و فقر اطلاعاتی جوامع از همدیگر است. باور داریم که عدم رعایت عدالت اجتماعی و رفاهی و سهیم نکردن همه نخبگان در دستاوردهای علمی و موفقیت، موجب خشم، ناشکیبایی و بروز پتانسیل خشونت و حتی قومیت گرایی و در نتیجه کشتارهایی مانند عراق و سوریه و بوسنی و ... خواهد شد. با تاکید دوباره به محکومیت هر نوع نسل کشی و کشتار جمعی مردم و حتی حیوانات و از بین بردن گیاهان، توصیه دوستانه به ارمنی های مسیحی دنیا این است که زیاد به نبش قبر تاریخ و گذشته ها نپردازند چرا که تاریخ، صفحات تاریکی از جنایات پدران آنها را در خود ثبت کرده است که یادآوری اش، چیزی جز شرمساری برایشان نخواهد داشت و نسل کشی ترک های آذربایجان، یکی از این موارد است.قطعاً هم کشتن ارامنه و هم قتل ترک ها در آن سال ها (حتی یک نفر) ، اقداماتی غیر انسانی و محکوم هستند که نباید اجازه تکرارشان را داد ولی اگر بخواهیم به نبش قبر بپردازیم و با ماندن در گذشته، بذر نفرت را در حال و آینده بپراکنیم، نتیجه ای جز احیاء خشونت بین آحاد مردم به دست نخواهد آمد و دیگر نه از "تاک" نشان ماند و نه از "تاک نشان". امروز، ترک ها و ارمنی های ایران در صلح و مهربانی با یکدیگر زندگی می کنند و جای توقف در گذشته ، چشم به آینده دارند ولی گویا برخی این همزیستی خردمندانه را بر نمی تابند و می کوشند با اصرار بر گذشته ، آن هم "با کتمان برخی واقعیت ها و بزرگ نمایی برخی اتفاقات"، همچنان نفرت پراکنی کنند.