زبانهای معیار و تحقیر زبانهای بومی
اکنون در روی زمین هزاران هرار زبان و لهجه وجود دارد. آیا میتوان این مجموعه را به لحاظ ارزشی طبقه بندی کرد!؟ آیا می توان زبانها و گویشها را در طیفی از بهترین و توانمندترین یا بدترین و ضعیف ترین قرار داد!؟
پس تعریف زبان معیار یا رسمی از وضوح کاملی برخوردار نیست. گاه شرایط متضاد است. کاتالانی که بیش از 6 میلیون اسپانیایی یا فرانسوی به آن تکلم می کنند فقط زبان رسمی کشور آندورا است که 30 هزار نفر سکنه دارد! در مجموع با توجه به این شرایط مبهم در کل دنیا حدود 60 زبان رسمی وجود دارد که از این تعداد حدود 10 زبان در 3 کشور یا بیشتر از موقعیت رسمی بودن برخوردارند و زبان آن یعنی انگلیسی فرانسوی اسپانیایی و عربی در بیش از 10 کشور رسمیت دارند. (زبانهای مردمان جهان- میشل مارب.ص252) سازمان ملل 6 زبان را به رسمیت می شناسد: انگلیسی فرانسوی اسپانیایی روسی عربی و چینی. (UN Department of Public Information)،
به نظر "پیر بوردیو" Pierre bourdieu- جامعه شناس فرانسوی - مبادله زبانی نوعی مبادله اقتصادی نیز هست. که نوعی تناسب قوای نمادین را میان تقلید کننده دارای سرمایه زبانی و مصرف کننده (بازار) برقرار می سازد و نوعی داد و نوعی سود مالی نمادین را فراهم می آورد. این بدین معناست که سخن ها علاوه بر انتقال معنا نشانه های ثروت و قدرت نیز هستند. (درآمدی بر زبانشناسی اجتماعی-لویی ژان کالوه – ص128)
ارزیابی گویش ها
چون زبان به عنوان یک پدیده اجتماعی (فنومن) ارتباط تنگاتگی با ساخت اجتماعی و نظام ارزشهای جامعه دارد؛ بنابریان گویشها و لهجه های متفاوت به طریق متفاوت ارزیابی میشوند.
یک نمونه:
انگلیسی معیار گویشی است که ارزش زیادی برای آن قائل می گردند و بدین سبب امتیازات اقتصادی فرهنگی اجتماعی و سیاسی نصیب کسانی می شود که بدین گونه تکلم می کنند یا می نویسند. در واقع حکمت قراردادی (Conventional wisdom) بسیاری از جوامع انگلیسی زبان از این هم فراتر می رود. انگلیسی معیار و لهجه های وجهه دار (آمریکایی) از چنان مقام والایی برخوردارند که آنها را به طور وسیعی درست زیبا ظریفو سره می دانند و سایر زبان گونه ها را نامعیار بی وجهه نادرست زشت زمخت آلوده و پست محسوب می کنند و آنها را یک نوع ناهنجاری لهجه برآورد می کنند و این موضوع به گویشوران القاء می شود که نمی توانند خوب انگیلیسی صحبت کنند . ابله یا احمق و کم هوشند. در حالیکه تمام زبانها خوب هستند و نتیجه می گیریم که ارزش داوری در مورد درستی و خلوص زبان گونه ها بیشتر جنبه اجتماعی دارد تا جنبه زبانی (ذاتی). القاء اینکه جامعه متمدن با زبانش انطباق دارد و گویش ها و لهجه ها با جوامع غیرمتمدن ؛ ظلمی آشکار است.
-
براساس فرضیه وورف - بنجامین لی وورف – ذهنیت و رفتار افراد بستگی کامل به زبانشان دارد. طبق این نظریه انسان عموما پدیده هایی را درک می کند و می بیند که در زبان مادریش برای آنها واژه هایی موجود باشد. آلمانی ها آنرا واژه بندی دنیا می گویند. (زبان و زبانشناسی-الکساندرکوندراتف-ص70) ورف عقیده داشت که مردم نه تنها در دنیای چیزهای پیرامون و زندگی اجتماعی بلکه در دنیای زبان مادریشان نیز زندگی می کنند. دنیای پیرامون بر اساس دنیای زبان مادری ساخته می شود.
مدل سازی دنیا بر اساس زبان:
مدل دنیا براساس فلسفه علم و هنر ساخته می شود؛ که همه آنها توسط زبان نشر و ایجاد می شوند. زبان می تواند از دنیا مدل سازی کند یا به اصطلاح دنیا را از درون منشور خاص خود عبور دهد و در همین جاست که اختلاف بین زبان و کدهای فنی که اطلاع را بدون احساس بدون مدل سازی و بدون هر نوع ارزیابی منتقل می کنند نهفته است. زبان علاوه بر اینکه سیاه هایی است ؛ بلکه سازمانی سمبلیک مستقل و خلاقانه نیز هست که نه فقط تجربه ای که بخش اعظمش بدون کمک زبان بدست آمده است ارجاع می کند ؛ بلکه حدود و ثغور تجربه را بر اساس کمال صوری خود تعیین می کند و آن را در چارچوب قرار می دهد. بر این اساس تفاوت های زبانی می تواند منشاء تفاوتهای شناختی باشد.
================================
پیشنهاد تحقیق:
رابطه ی زبان و تجربه
زبان و رابطه آن خیانت و جنایت
زبان و نابرابری جنسی
زبان و زایش فلسفه
زبان و زایش هنر
زبان و زایش علم
*)
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
بخش چهارم