«سارای » در افسانه های کهن آذربایجانی نام دختری است که در راه دفاع از حیثیت
، آبرو و سرزمین خود و نهایت وفاداری به همسر در مقابل ظلم و ستم خان و خان ها
خود را به رودخانه می سپارد یکی از افسانه های قدیمی ترکان آذربایجان که احتمالا
مربوط به دوره دو تکه شدن آذربایجان هست؛ افسانه سارای هست ! داستان درباره
دختری هست که با پسرعموی خود(آیدین) ازدواج می کند! اما چون پسرعمویش
خان چوپان ایل بود مجبور می شود تا گله ایل را برای چرابه منطقه دوردست (کوچ
ایل به هنگام رسیدن فصل گرما) ببرد! هنگامی که پسر در کنار ایل نبود، خان منطقه
گذرش بهایل می افتد و سارای رو می بینه و میگه باید با اون ازدواج کنم! حالا هر
چی میگن که بابا این شوهر داره، قبول نمی کنه !بالاخره خان بوده و شعورش در حد
یک خان و نه بیشتر ! خان با زور و اجبار سارای رو سوار بر اسب میکنه و
میبره.سارای هم که زن با غیرتی بوده نمیتونه این وصلت رو قبولکنه.هر چقدر هم به
خان التماس میکنه نمیتونه خان رو قانع کنه.سارای که همه درها رو بسته میبینه تو
اولین رودخانه ایکه میرسن خودش رو به آب میندازه و جون خودش رو فدای عهدی
میکنه که با آیدین(خان چوپان) بسته.
تاریخ غنی آزربایجان پره از چنین دخترهای.
آهنگی رو هم که گذاشتم مربوط به این واقعه عبرت آموز هست.حتما گوش بدین
لطفا جاوا اسکریپت را فعال نمایید
ارپا چایی اشدی داشدی
سئل سارانی گوتدی قاشدی
سارا گوزل قلم قاشلی
اپاردی سللر سارانی
بیر الا گوزلی بالامی!
یوزاتلیدیق چیخیق دوزه
بیچاق باتسین یامان گوزه
ساغری باشماق سودا اوزه
اپاردی سللر سارامی
بیرالا گوزلی بالامی
ارپا چایی درین اولماز
اخار سولار سرین اولماز
سارا کیمی گلین اولماز
اپاردی سللر سارامی
بیر الا گوزلی بالامی !