فراموش کردم
رتبه کلی: 2230


درباره من
تک درخت دلم سوخت
بزار جنگل بسوزه...
علی رضایی...0 (toooorkk )    

شبی در کنج میخانه ......{حتما بخونید و شکلک نزارید نظرتونو بگین}

درج شده در تاریخ ۹۴/۱۱/۱۱ ساعت 15:08 بازدید کل: 547 بازدید امروز: 545
 

شبی در کنج میخانه ......

Image result for میخانه‎

شبی در کنج میخانه گرفتم ، تیغ در دستم بگفتم : خالقا !!! یا رب..... تو فکر کردی که من مستم ؟؟ کجائی تو ؟؟ چه هستی تو ؟؟ چه میخواهی تو از قلبم ؟؟ تو از مستی چه میدانی ؟؟ تو از قلبم چه میجوئی ؟؟ تو فرعون را خدا کردی..... تو شیرین را زِ فرهادش جدا کردی !! سپردی تیغ بر ظالم.....به مظلومان جفا کردی..... به آن شیطانِ خونخوارت ، تو ظلم را عطا کردی سپس گفتی : نشو کافر..... تو فکر کردی که من مستم ؟؟ خدایا گر عزیزت را کسی دیگر به مستی در بغل گیرد..... تو آیا همچنان از صبر ایوبت در آن قرآن جاویدت سخن آری  ؟؟ بی پرده خواهی گفت ؟؟ نخواهی گفت…خداوندا غرورم را قفس داران شکستند و جوانی ام گرفتند و هنوزم پای میکوبند و می رقصند!! عجب دنیای بی رحمی عطا کردی ، خداوندا بی پرده میگویم خطا کردی… خـــطــــــــــــایـــــــــت را نمــیـبـخـشـــــــــــــــــــــــــــــم.....

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۴/۱۱/۱۱ - ۱۵:۰۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات