(رضا صمدی)
کافی است چشم برهم بگذاری تا 2هفته مرخصی عید تمام شود. و اینکه دوباره باید به عسلویه،شیراز،کرمانشاه ،ونزوئلا و......برگردی،تمام وجودت را غم و اندوه میگیرد.دور از جانتان،.دلت نمیاید که وسایلت را جمع کنی.این دست و آن دست میکنی، فایده ای ندارد، باید خودت را برای رفتن به عسلویه........ و 3ماه کار آماده کنی.
این قصه مردان کاردان ترکمنچای است.3 ماه کار 2هفته استراحت.6ماه حقوق نگرفته
وقتی دیگران به این قضیه نگاه میکنند ،میگویند 3 ماهکار و2 هفته استراحت و یک میلیون حقوق ماهانه؟ از این بهتر نمیشود!چرا اینقدر غر میزنند و شکایت میکنند.ما هر روز خدا،سرکار میرویم و چیزی به عنوان استراحت نداریم.
ولی قضیه چیز دیگریست.مردان ترکمنچای10ماه سال را در کنار خانواده هایشان نیستند و این دوری از خانواده مشکلات و مسایلی را به همراه دارد.افسردگی ، استرس ،فشارهای روحی و روانی و..... از عواقب کار است.این عواقب آنقدر نرم و آرام بروی جسم و روح شخص اثر میگذارد که پس از چند سال دیگر، آن روحیات اولیه را ندارد و تبدیل به شخص دیگری شده است.حضور مرد در خانه کم کم رنگ میبازد و در برنامه زندگی، کمتر بروی او حساب میکنند و شاید مرد در خانه همانند مهمان باشد. یکی ازآشنایان میگفت:«وقتی به مرخصی میروم در خانه طوری رفتار میکنم که حضور من درخانه ، لطمه ای به برنامه زندگی همسر و فرزندم وارد نکند، چون یک هفته بیشتر مهمانشان نیستم» دوست دیگری میگفت :«وقتی به منزل رفتم با شکایت همسرم مواجه شدم همسرم میگفت که با آمدن تو، نظم زندگیمان به هم میخورد. ببین، این بچه تا دیر وقت بیدار است و نمیخوابد، هر وقت تو نیستی اول شب میخوابد.»
ای برادر:«مهم نیست که چه شغلی داری ،مهم این است که شب کنار زن و بچه ات باشی»بیایید بهتر زندگی کردن رایاد بگیریم