ای دل...برای آنکه نگیری چه میکنیبا روزگار دوری و دیری چه میکنی
بی اختیار بغض که می گیردت بگودر خود شکست را نپذیری چه میکنی
بااین اتاق تنگ و شب سرد و گور تنگتو جای من...جز اینکه بمیری چه میکنی
ای عشق...ای قدیم ترین زخم روز گاردر گوشه ی دلم سر پیری چه میکنی
دست تو را دوباره بگیرم چه می شوددست مرا ...
تاریخ درج:
۹۵/۰۳/۰۴ - ۲۰:۱۲ 13 نظر , 209
بازدید