در ابتدا که خواستم افتخارات خودم رو به رشته ی قلم در بیارم یک الاغی گفت: «آخه گوسفند! یک گوسفند چه افتخاراتی می تونه در طول زندگی اش داشته باشه؟!» بهش گفتم: «خب الاغ! تو فکر کردی همه مثل تو خرن(!)، من کارهایی تو زندگی ام کردم که عمراً خرهایی مثل تو، توی خواب شبشون هم ببینن!» گفت: «مثلاً؟!» و گفتم: ...
(1) برخلاف این آدم ها که اینقدر ادعاشون میشه، من در هیچ سنی از پوشک استفاده نکردم و همیشه مثل یک گوسفند هر جا که دلم می خواسته کارم رو انجام دادم. لازمم نیس خودمو نگه دارمو از همین سوسول بازیا که شما دارین
(2) چهار ماه پیش به عنوان اولین گوسفندی که در صندلی جلوی وانت نشست اسمم در کتاب رکوردهای گینس چاپ شد. یادش بخیر، بعد از اینکه همه ی گوسفندا رو مثل گوسفند انداختن پشت وانت، جایی واسه من پشت وانت نمود!
لحظه ی سوار شدنم در صندلی جلو چه لحظه ی باشکوهی بود ...اشک تو چشام جمع شده بود... مدت ها بود جامعه ی گوسفندان آرزو داشت یکی از اونها یه این موقعیت دست پیدا کنه و بالاخره من اولین گوسفندی بودم که تونسته بودم روی صندلی جلوی وانت بشینم. فقط حیف آخراش یک افسر راهنمایی رانندگی زد توی حالمون! بعد از اینکه ماشین رو نگه داشت بهم گفت: «آخه گوسفند مگه جای تو روی صندلی جلوی ماشینه؟! بعدشم چرا کمربند ایمنی ات رو نبستی گوسفند؟!»
(3) یک روز برای کوتاه کردن چمن ورزشگاه ما رو به استادیوم بردند. هر چه گفتیم روی این چمن با کفش راه رفتن و غیربهداشتیه فایده نداشت! می گفتن زود چمن ها رو بخورین که الآن دوربین 90 میاد می بینه چمن های ورزشگاه بلنده! ما هم که فهمیدیم قراره دوربین 90 بیاد اینقدر آروم آروم چمن خوردیم که بالاخره خبرنگارهای 90 رسیدن و از ما فیلم گرفتن. افتخار از این بزرگتر که تصویر ما رو توی برنامه ی 90 نشون دادن؛ بع؟!
(4) قیمتم این روزها کلی بالا رفته و گوشتم کلی خاطر خواه پیدا کرده! همه می خوان جیگرمو بخورن!کاش فقط جیگر بود همه جام خوردنیه... بعدشم در دوران شیردهی من قیمت شیر (اونم از نوع آبکی!) شده لیتری1000 تومن؛ اگه این بالا رفتن ارزشم افتخار نیست پس چیه؟! بع؟!
(5) و بزرگترین چیزی که بهش افتخار می کنم اینه که تا حالا آزارم به هیچکس نرسیده، حتی وقتی یکی بزنه توی سرم مثل گوسفند سرمو پایین می اندازم و جوابشو نمی دم؛عین خیلی از ادما عقده ای بار نیمدم... بع!
نظر و امتیاز یادت نره!!