فراموش کردم
رتبه کلی: 52


درباره من
سلام
من :وحید فرخی
دوغوم میانه
یاشام ایران
اولنمیشم
ایشیم دام تیکمه
.
.
.
.
.
روی پـــــرده ی کعــبه، این آیه حک شده اســت:
نَبِّئ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ
و مـــن . . .
هنــــوز و تا همیشــه به همین یک آیــه دلخــوشــــم: ...
" بندگانم را آگاه کن که من بخشنده ی مهــــربانم "
.
.
.
.
گآهی دِلــَت نــِمیخآهــَد . . .؛

دیــروز رآ بِ یآد بــیآوَری . . .؛

اَنگــیزه ای بــَرایِ فــَردآ هـَم نــَدآری . . .!!!

وَ حآل هــَم کِ . . .؛

گآهی فــَقــَط دِلــَت میخآهــَد . . .؛

زآنوهایــَت را تــَنگ دَر آغوش بــِگیری . . .؛

وَ گوشــِه ای اَز گوشــِه تــَرین گوشـِه ای کِ می شــِنآسی . . .؛

بــِنـِشینی وَ فــَقــَط نــِگآه کــُنی . . .!!!

گآهی دِلگــیری . . . ؛

شآیــَد اَز خودَت . . .؛

شآیــَد . . !!

یکی رو دوست دارم که اونم منو دوست داره واینو میدونم

خدایا تو بنزین میزنی لیتری چند تا پدرمونو در بیاری

سایت بنده

www.barvana.ir
   
عنوان: برایت شعر میگویم و.......
برایت شعر میگویم و.......
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 187 بازدید امروز: 135

این تصویر توسط اسماعیل مختاری بررسی شده است.
توضیحات:


برایت شعر میگویم

برایت شعر میخوانم

تو ای خوب ای همه پاکی

برایت قصهها دارم.

زمانی دور از ایام

که دردی را نمیدیدم

همه خوشبخت از خوشکامی دوران

همه سرگرم شادیهای بی پایان

من و تو غرق در شادی

پر از ایام آزادی

جوانی از میان ما

به دل مهری ز یاری داشت

ز یار مهربانی داشت

دلش لبریز از عشقی

که یار از او نبود آگاه

و او در گیر و دار لحظهها شاید،

بگوید یا بفهماند،

چه دردی در دلش دارد

ولی افسوس از فردا.

تو خود میدانی و من هم، از آن فردای بی سامان

جوان دیگر نمی خندید، کسی دردش نمیپرسید.

زمان بگذشت و یاران هم

جدا گشتند از پیمان و سرگردان و بی سامان

سراغ از سرنوشت خویش میجستند.

جوانک با غمی پنهان رها در بازی دوران

هزاران بار در رؤیا

سفر تا روزگاران داشت.

و میپرسید از یارش که آیا مهری از او در دلش دارد؟

هزاران پرسش و پاسخ در آن یک لحظه پیدا شد.

ولی افسوس،

صد افسوس، که رؤیا بود

و یارش رفته و دیگر مجالی نیست

تا آگاهی از یک پرسش ساده.

کنون ای نازنینم، مهربان، آرام جان من

نباشیم آیه تکرار.

کلامی دلنشین تر از محبت؟

حیف باشد حبس این احساس، درون سینههای ما.

همین امروز، این لحظه

فقط با جملهای کوتاه

و خالی از دورنگیها

بگوییم دوستت دارم

و نسپاریم این احساس را فردا

بدان دیر است آن فردا

و شاید سخت دلگیر است آن فردا

 
درج شده در تاریخ ۹۲/۰۸/۰۳ ساعت 20:34
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (2)