فراموش کردم
رتبه کلی: 1703


درباره من
یاسر حسینی (vampireyas )    

تقدیر غریب ( از اشعار خودم )

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۲/۲۶ ساعت 15:26 بازدید کل: 262 بازدید امروز: 166
 

تقدیر ما چنین است باشد شکایتی نیست

او گفته ما خزانیم باشد شکایتی نیست

از ما ز گفتگو شد در مجلس عزیزان

ما را غریبه خواندند باشد شکایتی نیست

در کوچه ها نوشتند او مست و بی عیار است

ما می نخورده بودیم باشد شکایتی نیست

ما را اسیر ذلت کردند و خود گذشتند

دل راه عزتی خاست باشد شکایتی نیست

گفتند که هر شب او را آواره وار بینیم

ما سوی یار گشتیم باشد شکایتی نیست

گفتند که در روخ یار چشمش ز تیر زهر است

ما دیده را ببستیم باشد شکایتی نیست

چشمم ز راه دنیا خونین شد از زمانه

ما را فریب دادند باشد شکایتی نیست

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۰۲/۲۶ - ۱۵:۲۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)