فراموش کردم
رتبه کلی: 1703


درباره من
یاسر حسینی (vampireyas )    

چشم دوزخ از اشعار خودم

درج شده در تاریخ ۹۲/۱۰/۲۹ ساعت 02:57 بازدید کل: 221 بازدید امروز: 190
 

بدیدم دختری را در نگاه هیز نامردان

چنین آهو مبیند کس بجز چشم ره مردان

غزالی بود و هر صیاد اسیر صیداو بودند

هزاران تیر زهر آلود مسیر روی او بودند

ز این دنیا مدارد کس بجز رحمن دلداران

صفای قلب او باشد نسیم و مشک این باران

ز هر شب تا سحر مژگان بگریاند دل او را

به یاد هر نسیمی که به وجد آرد دل سو را

هزاران مار و عقرب ها به زهر خود بر اندازند

نگین عفت دختر به جوی رودی اندازند

چنین ناکس بود مردی اگر دارد دلی پاره

به ناموس دل مردان بدوزد چشم خود چاره

اگر آید ز هر کوچه شود هر دل گرفتارش

نگیرد کس مرام هو فرو آرد دل تارش

به چشم دوزخی بیند نگین قلب زیبا را

به شوق هر گنه تابد دل سنگین دنیا را

سران اهل هو گفتند ز ناموسان مکن بازی

به آتش میروی آخر اگر داری دل بازی

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۱۰/۲۹ - ۰۳:۲۲
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)