زن درونِ دین حق با ارزش اســـت
در بُرونِ دین ذلیلِ خواهش اســت
قومِ عیسی قومِ موسی هم حَنیف
داشـت عریانی زن را بس سخیف
شرک عریان کرده بودش آن نساء
لیک امر دین بشـد سِتر و کَساء
بر حجـــاب آیات آمــــد آن زمـــان
گشــت واجــب بر تمــــام بانوان
زان زنان را این چنین گفتا رسـول
اُسوِهء پوشش شما را شد بتول
فاطـــــمه بودش نـمونه بر زنــان
تا کننــــد آنان هـــمه زینت نهان
شــــــد تَبَرّج از برای زن حـــرام
زان بیـــــاید عــــــزّت آنان دوام
چون صدف باشد زنان را این حجاب
حفظ گـــردد دُرِّ آن از منجـــلاب
پوشـش زن از برای حفظ اوسـت
حُجب زن او را ملاک آبروســت
امر شــد اندام پوشــندی ز غیر
در برونِ خانه در هنگام ســــیر
صورت و دســـتان تا مچ شد جدا
گشـــت بی زینت عـــیانِ آن روا
آیهءدیگـــــــر بیامد بر امـــــــین
گفت: چشمان را یَقّضَّوا مؤمنین
شــــــد مکـمِّل آیه بر امر حجاب
مرد و زن را می برد این بر صواب
بانوان را شـــد معلّم پس بتــول
یاد می داد او به آنان این اصـول
فاطــــمه می گفت این بر بانوان
خیرتان باشد همیشـه این چنان
بر ضــرورت سویِ نامـحرم روید
دور در غیرش ز نامحرم شـوید
کرد زهرا این چنین نسـوان خطاب
هست زینت بر شما حفظ حجاب
عــــاملِ احکام بودش فاطــــمه
زان اطاعت کرده از زهــرا همه
ســخت گیری داشت زهرا در حجاب
چون که عــریانی کند دین را خراب
رفت روزی بیت زهـــرایِ بـــتول
مرد کوری در معیّت با رســــول
مرد نابینا گـــرفت اذن حضــــور
گشت زهرا ملتفت بر مردِ کــور
غیر او نامحــرمی آن جا نــــبود
لیک زهـــرا چادری بر سر نمود
چون که پرسیدش ز زهرا مصطفی
علّت آن چیسـت باشی در خفا؟
پاســخی اینگونه گــفتا بر پدر
چـادرم را زان نمودم من به سر
گر چه من را او نمی بیند کنون
لیک باشــم شاهد او با عُیون
او یَشِـــمُ الرِّیح از من اِی پدر
زان شود اعمالِ نیکِ من هَدر
چون شنید احمد ز زهرا این سخن
گفت:باشی پاره ای از جسم من
فاطـــمه همچون معلّم بر زنان
یاد دادی با عـــمل هم با زبان
داد آموزش ز قـــــــرآن مجــــید
با بیانی توأم از بیــم و امـــــید
او بیان می کرد احــکام زنـــــان
مسـتمع او را همه پیر و جوان
گفت بر زن ها شوید از صالحات
از زنانِ قانِتـــاتٌ حافِظـــــــات
چون که با مردان خود خوبی کنید
میشود همسر شما را چون مُرید
در نبود همسران چون حافِظات
حفظ گردانید خود از منکــــرات
محسن سید اسماعیلی