فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 156


درباره من
ماییم و نوای بی نوایی

بسم ا.. اگر حریف مایی


وستا آسایش (vasta )    

تقدیم به همه دخترای گل بابایی...

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۴/۲۵ ساعت 14:54 بازدید کل: 80 بازدید امروز: 44
 

در اولین صبح عروسی عروس و داماد توافق کردند در را به روی کسی باز نکنند

ابتدا پدر و مادر پسر امدند، عروس و داماد به هم نگاه کردند چون از قبل توافق کرده بودند هیچکدام در را باز نکردند.

ساعتی بعد پدر و مادر عروس آمدند عروس و داماد نگاهی به همدیگر انداختند اشک در چشمان عروس جمع شده بود

و در این حال گفت: نمیتوانم ببینم پدر و مادرم پشت در هستند ومن در را به رویشان باز نکنم.

شوهر چیزی نگفت و در را به رویشان گشود اما این موضوع را پیش خود نگه داشت.

سالها گذشت خداوند به آنها 4 پسر داد. فرزند پنجم آنها دختر بود. پدر بسیار شادی کرد چندین گوسفند قربانی کرد و

جشن مفصلی گرفت.

مردم متعجبانه از او پرسیدند علت اینهمه شادی و مهمانی دادن چیست؟

مرد به سادگی جواب داد: چون این همان کسیست که در را به رویم باز خواهد کرد...


به سلامتی همه دخترای گل
این مطلب توسط مریم یعقوبی بررسی شده است.
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)