فراموش کردم
رتبه کلی: 4276


درباره من
عاشق کلمه (من)هستم مخصوصا وقتی که صدایم میکنی :ابجی من،عشق من...
و تو عاشق کلمه(م)هستی که وقتی صدا می کنم:داداشم،دنیام...
پس تو مرا با (من)صدا کن و من تو رابا(م)...

اینگونه دیگر دنیا برایم بهشت میشود...... داداشم!
وروجک داداشیش(313) (venooos )    

khanom

درج شده در تاریخ ۹۴/۰۱/۰۲ ساعت 12:32 بازدید کل: 107 بازدید امروز: 107
 

داداشم منو دید تو خیابون.. با یه نگاه تند بهم فهموند برو خونه تا بیام..

 

خیلی ترسیده بودم.. الان میاد حسابی منو تنبیه میکنه.. نزدیک غروب

 

رسید.. وضو گرفت دو رکعت نماز خوند

 

بعد از نماز گفت بیا اینجا

 

خیلی ترسیده بودم

 

گفت آبجی بشین

 

نشستم

بی مقدمه شروع کرد یه روضه از خانوم حضرت زهرا خوند حسابی

 

گریه کرد منم گریه ام گرفت

 

بعد گفت آبجی میدونی بی بی چرا روشو از مولا میپوشوند

 

از شرم اینکه علی یدفعه دق نکنه

 

آخه غیرت الله

 

میدونی بی بی حتی پشت در هم نزاشت چادر از سرش بیفته!

 

میدونی چرا امام حسن زود پیر شد

 

بخاطر اینکه تو کوچه بود و نتونست کاری برا ناموسش کنه

 

آبجی حالا اگه میخوای منو دق مرگ نکنی

 

تو خیابون که راه میری مواظب روسری و چادرت باش

 

یدفعه ناخداگاه نره عقب و یه تار موت بیفته بیرون

 

من نمیتونم فردای قیامت جواب خانوم حضرت زهرا رو بدم

 

سرو پایین انداخت و شروع کرد به گریه کردن.. اومد سرم رو بوسید

 

و گفت آبجی قسمت میدم بعد از من مواظب چادرت باشی

 

از برخوردش خیلی تعجب کردم.. احساس شرم میکردم

 

گفتم داداش ایشاالله سایه ات همیشه بالا سرمه.. پیشونیشو بوسیدم...

 

سه روز بعد خبر آوردن داداشت تو عملیات والفجر به شهادت

 

رسیده

 

بعدا" لباساشو که آوردن دیدم جای تیر مونده رو پیشونی بندش...

 

سربند یا فاطمه الزهرا.س..

 

 حالا هر وقت تو خیابون یه زن بی چادر رو میبینم...

 

اشکم جاری میشه.. پیش خودم میگم حتما" اینا داداش ندارن که....

 

..یا زهرا.س

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۴/۰۱/۰۲ - ۱۲:۳۲
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)