فراموش کردم
رتبه کلی: 2230


درباره من

دوش مسجد نامده ،

میخانه رفتی ای رفیق

در نمازسجده

بر میخانه کردی ای رفیق

پند هایت شیرین بود،

همراه ترس از خدا

چون به خلوت آمدی

خمار بودی ای رفیق

***************
سبویم سبویم

به دوشم کشید

از این قعر خم ها نجاتم دهید

اگرخود به میخانه پیوسته اید

بیایید وجامی بجامم زنید

اگر راهی کوچه های دلید

به میخانه آخر راهی برید

به امید نابی شکستم سکوت

که فریاد جانم به جانان رسید

سراپا همه زخم تیزاب او

بیایید ومرهم به زخمم نهید

به میخانه افتاده مستی زپا

سحرگشته اورا به دیرش برید

که این مست دائم تا پای مرگ

از آغوش کفرش نخواهد رهید

درگذشت .. ( این هم که بگذاشت و بگذشت )

درج شده در تاریخ ۹۱/۱۲/۱۹ ساعت 18:33 بازدید کل: 303 بازدید امروز: 186
 

حس این خانه همه غمگین

رقص شانه ها همه آرام

با نوای هق هق گریه

اتفاق رفتن افتاده در این خانه

بوی خداحافظی پیچیده در این خانه

از ترس مرگ بوسه در این خانه

لبهای معشوقی در سکوت افتاده

کودکی را حس مادرش دست داده

یاد آغوش مادر گریه اش انداخته

مردی از عشقش جدا مانده

کودک در مرد چشم پر التماس انداخته

مرد بیصدا گریه افتاده

مرد و کودک را حس آغوش هم افتاده

اینجا قلب فرشته ای از نفس افتاده

چهره ای معصوم ،زیبا به خواب افتاده

اینها همه حادثه اند که اتفاق افتاده

در یک خانه از این شهر بشر

فقط اینجا زنی مرده افتاده

چشمها را همه حس گریه افتاده

 

 

 

دوستان عزیز ی فاتحی برای شادی روح در گذشتگان مرحمت بفرمایید ..

سپاس فراوان از همه شما

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۱۲/۱۹ - ۱۸:۳۳
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات