فراموش کردم
رتبه کلی: 2230


درباره من

دوش مسجد نامده ،

میخانه رفتی ای رفیق

در نمازسجده

بر میخانه کردی ای رفیق

پند هایت شیرین بود،

همراه ترس از خدا

چون به خلوت آمدی

خمار بودی ای رفیق

***************
سبویم سبویم

به دوشم کشید

از این قعر خم ها نجاتم دهید

اگرخود به میخانه پیوسته اید

بیایید وجامی بجامم زنید

اگر راهی کوچه های دلید

به میخانه آخر راهی برید

به امید نابی شکستم سکوت

که فریاد جانم به جانان رسید

سراپا همه زخم تیزاب او

بیایید ومرهم به زخمم نهید

به میخانه افتاده مستی زپا

سحرگشته اورا به دیرش برید

که این مست دائم تا پای مرگ

از آغوش کفرش نخواهد رهید

سه شعر کوتاه .. ساقی و ساغر و دیوانه

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۲/۰۵ ساعت 15:10 بازدید کل: 2658 بازدید امروز: 2180
 

ساقی

ساقی من دیوانه چه سازم بگو ؟

بی باده به میخانه چه سازم بگو ؟

مستم کن و امشبی در این خمخانه

با این دل ویرانه چه سازم بگو ؟


ساغر

ساقی و ساغر و میخانه دگر ما را بس

جرعه ای باده مستانه دگر ما را بس

ما خماریم که هر نیمه ی شب میکده ایم 

نوش از باده ی بیگانه دگر ما را بس


دیوانه

یارب دلم دیوانه شد مفتون صاحبخانه شد

امشب دل رسوای من دیوانه پیمانه شد

مست می نابش شدم در این خراب آباد دل

امشب دل شوریده ام آواره میخانه شد

 

ساقی

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۰۲/۰۵ - ۱۵:۱۰
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:



لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات