انسان باید دوباره یک کودک شود.
تنها آنگاه از زیبایی و شگفتی هستی به راستی آگاه می شود.
بهت و شگفتی کودکانه سرآغاز دینداری است.
اما اغلب چنین می شود- حتما باید چنین شود، گریزی
از آن نیست. یک شر تقریبا لازم است- که پاکی و سادگی
هر کودکی آلوده شود. زیرا باید او را پرورش و آموزش داد.
او باید زبان، ریاضی و جغرافی بیاموزد.
باید برخی مطالب اساسی را بیاموزد. باید در یک رشته
متخصص شود- یک دکتر، یک مهندس یا یک دانشمند شود.
ضروریات زندگی بگونه ای است که کودک را نمی توان به
حال خود رها کرد. و تمام این آموزش و پرورشها ،
پاکی و سادگی کودک را از بین می برند و او را به یک
دانشور تبدیل می سازند. کودک از معلومات انباشته می شود
و لذت بهت و شگفتی را از دست می دهد، زیرا اکنون
گمان می کند که می داند. پس بهت و شگفتی به چه کار آید؟
دیگر هیچ چیزی او را شگفت زده نمی سازد- و این نوعی
مرگ روحی است.او به انسانی بسیار مفید برای دنیا تبدیل
می شود. زیرک، فریبکار و قدرتمند می شود.
چون دارای برخی سودمندیها در دنیاست، به کالایی تبدیل
می شود که می توان آنرا در محلهای تجاری و بازار خرید
و فروش کرد. هرقدر دانش بیشتری اندوخته باشد،
قیمتش بالاتر می رود. اما در این میان، چیزی بسیار با
ارزش از دست می رود که باید دوباره آنرا به دست آورد.
************************************