انسان پیشرفته امروز یگانه نسلی از انسانهاست
که معنویت را نمی شناسد.
او فقط به دنبال زندگی مادی و خاکی است.
علاقه اش بیشتر به پول، قدرت، جاه و مقام است
و فکر می کند که اینها همه چیزند. چه اندیشه باطلی!
زندگی انسان امروزی انباشته از چیزهایی کوچک و
بی ارزش است. او هیچ چیز بزرگتر از خود را نمی شناسد.
خدا را انکار می کند و حیات پس از مرگ و دنیای درون
را باور ندارد. تنها چیزی که آن را باور دارد
انکار کانون هستی است. از اینروست که دور و بر ما
را ملالت و دلتنگی فراگرفته. این امر طبیعی است،
زیرا تا وقتی چیزی فراتر از خود وجود نداشته باشد
زندگی کسالت آور و خسته کننده خواهد شد.
زندگی تنها زمانی رقص شادی می شود که به
ماجراجویی تبدیل گردد و زندگی تنها زمانی به
ماجراجویی تبدیل می شود که چیزی فراتر از خود برای
دست یافتن وجود داشته یاشد. معنویت فقط به آن
معناست که ما پایان نیستیم، بلکه تنها یک گذرگاه هستیم.
همه اتفاقات هنوز نیفتاده اند و اتفاقات زیادی در راه اند.
بذر باید به دانه تبدیل شود، دانه به نهال، نهال به
درخت و درخت باید منتظر رسیدن فصل بهار بماند
تا هزاران شکوفه را شکوفا کند و روحش را در
جهان رها سازد. تنها در آن زمان زندگی به بار
خواهد نشست. معنویت دور از دسترس نیست.
تو فقط باید جستجوی آنرا آغاز کنی. البته ابتدا در
تاریکی کورمال کورمال خواهی رفت اما به زودی در
مسیر درست قرار خواهی گرفت و شروع به دیدن
فراسو خواهی کرد. موسیقی ناشنیده ای را خواهی
شنید که وجود ترا به جنبش در می آورد و به تو رنگی تازه،
نشاطی نو، زندگی نوین خواهد بخشید.