دوستان عزیز و سروران گرامی
قلبی را که به نگاه آویخته بودم بر می دارم
و در دور دست در
آسمانی دیگر با شما شریک می شوم
امیدست که مانند همیشه در نگاهم باشید .
با مهر فراوان ........
من آنچه را احساس باید کرد
یا از نگاه دوست باید خواند
هرگز نمی پرسم
هرگز نمی پرسم که : آیا دوستم داری ؟
قلب من و چشم تو می گوید به من : آری
***********************
من عاقبت از اینجا خواهم رفت
پروانه ای که با شب می رفت
این فال را برای دلم دید
دیری است
مثل ستاره ها چمدانم را
از شوق ماهیان و تنهایی خودم
پر کرده ام ولی
مهلت نمی دهند که مثل کبو تری
در شرم صبح پر بگشایم
با یک سبد ترانه و لبخند
خود را به کاروان برسانم
اما
من عاقبت از اینجا خواهم رفت
پروانه ای که با شب می رفت
این فال را برای دلم دید
شفیعی کد کنی
اگر سعادتی شد بر میگردم ......
***************