تو معبد منی...پس به کجا سفر کنم ؟

 

هرکجا_عشق_است_

کعبه_و_معبد_همانجاست

کعبه یعنی معبد، معبد عشق.

و هیچ معبد دیگری وجود ندارد،

تمامی معابد دیگر غیر حقیقی و جایگزین هستند.

کسی که با عشق زندگی می‌کند،

زندگی‌اش در معبد است.

او نیازی به رفتن به اماکن دیگر ندارد .

هیچ معبدی، هیچ مسجد و کلیسایی

چون همه‌ی آنها مکان‌های ساخته‌ی دست بشر هستند.

ولی عشق، ساخته‌ی دست خداست.

قصه‌ای زیبا درباره‌ی منصور حلاج وجود دارد:

مرشدِ منصور نگرانش بود، چون هر موقع که منصور

به وجد می‌آمد نعره‌ی اناالحق - من خدا هستم- سر می‌داد.

در کشوری مسلمان، گفتن این حرف، خطرناک است.

مرشد نگران منصور بود. مرشدِ منصور حلاج از صوفیان

بزرگ بود، او جُنِید بغدادی بود.

او به منصور می‌گفت: این راهش نیست.

نه تنها برای خودت مشکل تراشی می‌کنی،

بلکه من و دیگران را هم در دردسر می‌اندازی.

این سّر را پنهان نگهدار. نیازی به فاش کردنش نیست.

هر دفعه منصور قول می‌داد ولی دوباره وقتی که به

وجد می‌آمد، همه‌ی قول‌ها را فراموش می‌کرد.

سرانجام گفت: من قول می‌دهم، اما وقتی که آن حالت

وجد و سرور دست می‌دهد، دیگر من وجود ندارم،

و تمام قول‌ها فراموش می‌شوند. چگونه انتظار داری

لحظه‌ای که نیستم، به عهد خود وفا کنم؟

و این خود خداست که با دهان من فریاد می‌زند.

کاری از دست من ساخته نیست.

شایعاتی به گوش پادشاه می‌رسید و مردم عصبانی

می‌شدند، پس جنید به منصور گفت: به زیارت کعبه برو.

در آن زمان، رفتن به مکّه حداقل یکی دو سالی

طول می‌کشید. و در این مدت دو ساله که منصور با

پای پیاده به مکّه می‌رفت، از خطر محفوظ می‌ماند.

منصور گفت: بسیار عالی. اگر شما بفرمایید،

حتما به زیارت کعبه می‌روم. همین الان آماده‌ی سفر می‌شوم.

جنید خیلی خوشحال شد و به او خیر و برکت بخشید.

اما آنچه که منصور انجام داد، این بود که هفت بار به

گِردِ مرشدِ خویش گردید. و گفت: طواف کامل است.

تو کعبه‌ی منی، چون تو عشق منی!

تو معبد منی.

در درون توست که من خدا را یافته‌ام،

پس به کجا سفر کنم؟

این، حکایتی بس زیبا و دلنشین است.

هرکجا که عشق باشد، کعبه همانجاست.

هر کجا عشق اتفاق افتاد، همانجا کعبه و معبد می‌شود.

به یاد داشته باشید، عشق تنها معبد خداوند است.

و معبدِ عشق به هیچ فرقه و مذهبی متعلق نیست.

عشق، عشق است. نه هندو، نه مسیحی و

نه مسلمان است. و تنها از طریق عشق است که فردی

می‌تواند به بی‌نهایت متصل شود.

عشق به تو می‌آموزد که چگونه مَحرَم و صمیمی باشی.

و فقط از صمیمی شدن است که

روزی بتوان به بی‌نهایت دست یافت.

*****************