چرا من همیشه از نظر دیگران می ترسم ؟
*************************
زیرا تو نیستی ، زیرا تو هنوز نیستی.
تو چیزی جز کپه ای انباشته از نظرات دیگران نیستی.
تو کیستی ؟
کسی می گوید تو زیبایی ، پس زیبایی.
و کسی می گوید تو زشتی ، پس تو زشتی.
کسی می گوید تو شگفت انگیزی ، پس شگفت انگیزی. و
کسی دیگر می گوید من تا کنون انسانی چنین هرزه ندیده ام
، پس تو هرزه ای.
و مردم به حرف زدن ادامه میدهند ،
و تو تمام اینها را جمع می کنی.
و این تصویر توست.
به همین دلیل است که تصویر تو متناقض و مبهم است.
تو می خواهی نظر این شخص که
می گوید زشتی را فراموش کنی ،
اما نمی توانی فراموش کنی ، آنجاست.
اگر این عقیده را نگه داری که زیبایی ،
باید نظر زشت بودنت را نیز نگه داری.
تصویر تو خیلی مبهم است.
تو دقیقاً نمی دانی کیستی.
تو شلم شوربایی ، مخلوطی از همه چیز.
تو هنوز فردیت نداری ، مرکزی یکپارچه نداری ؛
تو_فقط_سطل_زباله_نظرات_دیگرانی.
به همین دلیل است که می ترسی ،
زیرا اگر نظرات دیگران تغییر کند ،
تو تغییر می کنی.
تو در چنگ آنها هستی.
و این حقه ای است که جامعه به کار می برد.