سال ها پیش در یکی از روستاها مدیر شدم.
کل دانش آموز ان 20 نفر بودند
کلاس چند پایه بود ومن مدیر و آموزگار بودم .
البته مدرسه نداشتیم یک خرابه ی کاملا تاریک
که دیوارهای نمدار آن گاهکلی بود و
دوتا سوراخ کوچک داشت به جای پنجره.
کف آن هم خاک بود ودرهم نداشت.این اتاق قبلا محل
نگهداری دام ها بود که دیگر استفاده نمیشد
وصاحبش اجازه داده بود که به جای کلاس درس
استفاده شود . تصمیم گرفتم که درو پنجره برای کلاس نصب کنم
ودیوارها را گچ وکف آن را سیمان کنم.
ولی آموزش وپرورش هیچ کمکی نمیکرد.
مسئولین میگفتند از اولیا دانش آموزان کمک بخواهید.
بنابر این نامه نوشتم به اولیا دانش آموزان که برای بازسازی
وتعمیرات کلاس فرزندشان مبلغی در حدود 10 هزار تومان
کمک کنن ودر پاکت گذاشتم ومنتظر ماندم تا کمک برسد
یک هفته گذشت دوهفته گذشت وخبری از پاکت ها نشد.
دریغ از یک ریال کمک!!! فکری به ذهنم رسید .......
این بار نامه ای دیگر نوشتم ود پاکت ها گذاشتم
وبه دانش آموزان دادم .
روز بعد تقریبا همه پاکت هارو به من برگرداندند البته با پول!
از 10000 تا 20000ودر یک
در پاکت هم چک 100 هزار تومانی بود ....
برایم باور کردنی نبود .....
چطور ممکن است که مردم حاضر نبودند
برای راحتی وآسایش فرزندان خود یک ریال خرج کنند
متن نامه دوم :
اولیا محترم دانش آموزان
لطفا برای باز سازی صریح حرمین شریفین در عتبات عالیات
مبلغ 10 هزار تومان کمک کنید ودر ثواب آن شریک شوید ....
روز بعد باآن ساخت وساز را شروع کردم وپس از یک هفته
کلاس کاملا نوسازی شد .
در وپنجره گذاشتم دیوارها سفید شد وکف کلاس سیمان شد
وبعد در جلسه ایی برای اولیا تو ضیح دادم ....
که مدرسه هم از جایگاه مقدسی بر خوردار است ...
به این میگن فقر فرهنگی
میلیارد ها تومان خرج میکنیم نذری بدهیم ...
و در پایان
آرزوی شفای بیماری را داریم
که برای نداشتن پول درمان میمیرد. "التماس تفکر "
لطفا جاوا اسکریپت را فعال نمایید