زندگی یعنی همواره روان و در حرکت بودن.
برو تا به دوردست ترین ستاره برسی!
از سفر لذت ببر.
در مورد رسیدن به مقصد زیاد نگران نباش.
مقصد فقط بهانه ای است برای اینکه به سفر ادامه دهی.
در حقیقت، زندگی هیچ مقصد و هدفی ندارد.
زندگی یک سفر است.
سفری به سوی هیچ چیز.
سفری به ناکجا آباد. یک سفر محض.
آگاه شدن تو از این موضوع رها و سبکبارت می سازد .
تمام دلواپسی ها و دلتنگی ها تو ترک می گویند.
تمام نگرانیها ناپدید می شوند،
تبخیر می شوند، زیرا آنگاه که هدفی وجود نداشته باشد
شکستی نیز وجود نخواهد داشت.
شکست یک توهم است، زیرا ما هدفی را باور داریم.
برای مثال، من هرگز شکست نمی خورم، زیرا هدفی ندارم.
من هرگز احساس ناکامی نمی کنم، زیرا هیچ توقعی ندارم.
اگر اتفاقی بیفتد چه خوب! اگر هیچ اتفاقی نیفتد، چه بهتر!
در هر دو صورت نیکوست.
اساس آموزش این است:
هر لحظه با سراپای وجود زندگی کن.
زندگی وسیله ای برای رسیدن به مقصود نیست.
اما آن کار در آغاز بسیار مشکل است.
پس من ناچارم هدفهای کاذبی پیش پای تو بگذارم.
این هدفها بازیچه هایی بیش نیستند.
تو می توانی بدون آنها سر کنی.
آنگاه که شروع به لذت بردن از خود سفر کنی،
هیچ سودایی برای هیچ هدفی در سر نخواهی داشت.
آنگاه دیگر در جست و جوی معنای زندگی نخواهی بود.
زندگی خود معنا و مقصود زندگی است
و این همان حالت رهایی مطلق است.