وقتی لب ساحل می ایستی،
موج ها میخوان خودشون رو به تو برسونن.
از دورترین نقطه ای که چشمات میبینه،
اونا حرکت میکنن و به سمتت میان.
ولی یهو همین که جلو پات میرسن،
محو میشن. انگار که هیچوقت نبودن.
موج ها تکرار و تکرار میشن و باز هم،
همینکه بهت برسن، ترکت میکنن و میرن و محو میشن.
اما تو با خیس بودنِ شن های ساحل،
متوجه ی یه ردّ به جا مونده، از موج ها میشی.
اون رد هم بعد از چند ثانیه میره ولی باز
با موج بعدی، خودشو نشون میده.
تو زندگی آدم های زیادی مثل همین موج ها هستن.
از دور منتظرشون میمونی که بهت برسن.
دسته دسته سمتت میان. ولی میبینی که همشون
یک نقش خیلی کوتاه تو زندگیت میشن،
کلی فکرت رو به خودشون مشغول میکنن و میرن.
تو انتخاب هات سعی کن افرادی رو برای زندگیت
داشته باشی که هیچوقت مثل این موج های تکراری
و نقش ناپذیر نباشن که مبادا فکرت،
درگیرشون باشه که همیشه، منتظرِ اومدنِ
لحظه ی کوتاه شون باشی.