فراموش کردم
رتبه کلی: 16


درباره من
رقص آنجا کن که خود را بشکنی
لاهوتیان (whoop )    

آتش بدخوی بود سوزش هر کوی بود........

منبع : مولانا
درج شده در تاریخ ۹۲/۰۶/۲۷ ساعت 18:01 بازدید کل: 169 بازدید امروز: 37
 

برایتو

مطرب عشق ابدم زخمه عشرت بزنم

ریش طرب شانه کنم سبلت غم را بکنم

تا همه جان ناز شود چونک طرب ساز شود

تا سر خم باز شود گل ز سرش دور کنم

چونک خلیلی بده‌ام عاشق آتشکده‌ام

عاشق جان و خردم دشمن نقش وثنم

123

وقت بهارست و عمل جفتی خورشید و حمل

جوش کند خون دلم آب شود برف تنم

ای مه تابان شده‌ای از چه گدازان شده‌ای

گفت گرفتار دلم عاشق روی حسنم

عشق کسی می کشدم گوش کشان می بردم

123

 

تیر بلا می رسدم زان همه تن چون مجنم

گر چه در این شور و شرم غرقه بحر شکرم

گر چه اسیر سفرم تازه به بوی وطنم

یار وصالی بده‌ام جفت جمالی بده‌ام

فلسفه برخواند قضا داد جدایی به فنم

 

123

تا که رگی در تن من جنبد من سوی وطن

باشم پران و دوان ای شه شیرین ذقنم

دم به دم آن بوی خوشش وان طلب گوش کشش

آب روان کرد مرا ساقی سرو و سمنم

همره یعقوب شدم فتنه آن خوب شدم

 

123

هدیه فرستد به کرم یوسف جان پیرهنم

الحق جانا چه خوشی قوس وفا را تو کشی

در دو جهان دیده بود هیچ کسی چون تو صنم

بر بر او بربزنم گر چه برابر نزنم

شیشه بر آن سنگ زنم بنده شیشه شکنم

 

123

پیل به خرطوم جفا قاصد کعبه شده است

من چو ابابیل حقم یاور هر کرگدنم

صیقل هر آینه‌ام رستم هر میمنه‌ام

قوت هر گرسنه‌ام انجم هر انجمنم

معنی هر قد و خدم سایه لطف احدم

 

123

کعبه هر نیک و بدم دایه باغ و چمنم

آتش بدخوی بود سوزش هر کوی بود

چونک نکوروی بود باشد خوب ختنم

گر تو بدین کژ نگری کاسه زنی کوزه خوری

سایه عدل صمدم جز که مناسب نتنم

 

123

وقت شد ای شاه شهان سرور خوبان جهان

که به کرم شرح کنی آنک نگوید دهنم

برایت

این مطلب توسط علیرضا رستمی کیا بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۰۶/۲۷ - ۱۸:۵۴
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)