فراموش کردم
اعضای انجمن(212) مدیریت انجمن : masoudm به دیگران کمک کنیم
جستجوی انجمن
مدیر انجمن: Masoud
لاهوتیان (whoop )    

صبرم بده ، ای که از نهایت توان ما باخبری .....

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۳/۱۸ ساعت 11:13 بازدید کل: 163 بازدید امروز: 163
 

123

گاهی چقدرررررر طاقت فرساست ......

 

لحظه ای که " جام زهری " می دهد و می گوید : بنوش ....

و تو حتی نمی پرسی ، چرا من ؟؟؟

 

و دعایی برای تغییر این هدیه ی  تلخ  ، بر لبانت نمی آوری ....

چون ، لذت قربت تسلیم رو چشیده ای ....

 

با هیچ لذتی قابل قیاس نیست ....

 

ولی حسی غریب را باید تجربه کنی ....

 

حسی ناشناخته ....

 

مثل اینکه وادارت کنند از یک پرتگاه خودت رو به دره ای

مخوف پرت کنی ...

123

یا بهت بگن که می خوان از پشت هل ات بدن .....

 

و تو می ترسی از نا شناخته ها ....

 

ترسی فرای توان تحملت .....

 

در یک لحظه افکار بر تو هجوم میارن ....

 

بیقرارت می کنن .....

 

آشفته می شی .....

 

به دو راهی می رسی  .....

 

یک طرف پر از ترس و نگرانی و ابزارهایی برای توسل !!!

.....

 

مثل دعا و تمنا از غیر برای رهایی .....

 

یک طرف تسلیم ... هر چه باداباد .... غوطه ور شدن در

 

ناشناخته ها....

123

 

در یک طرف ابهتی کاذب که ذهن بر انسانها ، درست کرده

 

و فکر می کنند

 

که همه کاره اند !!!

 

 تا می پرسی : که هستی ؟ ثروت و مدرک و مقام و

 

داشته ها به رخ ها

 

کشیده می شوند !!!

 

در طرفی دیگر ، با چشم دل می بینی انسانها را که "

 

غبارهای مهلت داده

 

شده ای در زمان و مکان " ، بیش نیستند ، در بی نهایت

 

هستی ....

123

 

می گویی  آماده ام برای هر چه می خواهد بشود....

 

اونقدر تحت فشار قرارت می ده که بخوای چنگ به دست

 

آویزی بزنی ......

 

گاهی طاقت میاری و خرسند هستی ،  از این توان تحمل ....

 

گاهی اشکهای عجزت جاری می شن .....

 

اما دل ات نمی خواد دم بربیاری ....

 

حالا شده قصه لج و لجبازی  !!!!

 

آزمونت ، سخت تر می شه ....

 

هر چه بیشتر بتوانی صبر کنی ، ظاهرا ، تاوانش را بیشتر

 

باید بدهی ....

123

تا جاییکه ناله و زاری کنی که طاقتم طاق شد .....

 

رهایم کن ....

 

و در آزمون می بازی .....

 

دقیقا ، " تسلیم "  رو   به این سختی درک کرده ام ....

 

که هر چه بادا بادی که می گویی ، حکم بریدن از هر چه

غیر اوست ....

 

از هر چه دست آویز است باید دست بکشی .....

 

و اینک این منم " جام شوکران " در دستهایم .....

 

و خواهم نوشید ......

 

شرم ام میاد از بی نهایت شهدی که برام نوشانده .....

 

123

جای هیچ گله ای نیست ....

 

مرحله به مرحله ی آزمون را خواهم رفت ....

 

آیا خواهم توانست ؟

 

این آزمون خیلی سخته ......

 

صبرم بده ، ای که از نهایت توان ما باخبری  .....

 

........

 

123

 

این مطلب توسط سعید کریمی. بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۳/۰۳/۱۸ - ۱۹:۲۷
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)