|
لاهوتیان
(
![]()
آلبوم:
تصاویر پروفایل
![]()
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
145 بازدید امروز: 145
توضیحات:
علی ساقی رندان بلاکش بده جامی که می سوزم در آتش اگر خدا کفیل است.................................غصه چرا؟ اگر رزق تقسیم شده است..........................حرص چرا؟ اگر دنیا فریبنده است..............................اعتماد به ان چرا؟ اگر بهشت حق است.............................. تظاهر به ایمان چرا؟ اگر قبر حق است...................................ساختمان مجلل چرا؟ اگر جهنم حق است.................................این همه ناحقی چرا؟ امیر المونین
درج شده در تاریخ ۹۳/۰۴/۲۵ ساعت 13:03
برچسب ها:
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (5)
|
به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
و لرزید آسمان از ناله های گاه و بیگاهم
مرا در آتش عشقت چنان پروانه سوزاندی خلیل
ولی صد سال دیگر هم " من از یادش نمی کاهم
آنقدرشاعرم ازتو...
که نمیدانم کی واژه ات راهی شعرم شده است
یک لحظه گوش بکن یک موذن مست است
آنقدرخوب اذان می گویدگویی او
عکس خدارادیده
خوش به حالش اما:طرح زیبای خداراگاهی
می توان درپس سیمای عزیزی جویید!!
چیزی جز کلمات مبهم و نامفهوم در سر ندارم
زبان وجودم بند میآید و الفبای 32 حرفی کاربرد خود را از دست میدهد
ای آنکه فراتر از زبان ذهن منی
و
وجودم برای از تو گفتن دچار لکنت است
مرا ببخش و به حال خود رها نکن...
نـــسیم دانه را از دوش مورچــ ـه انداخت. مورچه دانهــ را دوبــ ـاره بر دوشش گذاشتــــ و به خــدا گفت: «گاهــ ـی یادم میــ ــرود که هستی، کاش بیشتر نسیــ ـم می وزید...» ..
ســـــلامـــتـــــی را نصـــــــــیب خـــانــــــواده هـــایــمـــان
دلـــــــخــوشـــی را نصـــــــیب خـــانـــه هــــایــــمــــــــان
و آرامــــــــش را نصــــــــــیب دلـــــــــــهـــایــمـان گـــردان
آمین یا رب العالمین
در این شب های قدر
آب تنت را شستشو میدهد و اشک روحت را . . .
و بخشش معاصی و بردن آنها به ملکوت مسابقه داده
و منتظر ندای بنده خدا هستند.
(اللهم لبیک) التماس دعا
عشق روی دست مردم مانده است
آسمان بازیچه ی طوفان ماست
ابر نعش آه سرگردان ماست....
باز هم یک روز طوفان می شود
هر چه می خواهد خدا آن می شود
می روم افتان و خیزان تا غدیر
باده ها می نوشم از جوشن کبیر
آب زمزم در دل صحرا خوش است
باده نوشی از کف مولا خوش است
فاش می گویم که مولایم علیست
آفتاب صبح فرد ایم علیست
هر که در عشق علی گم می شود
مثل گل محبوب مردم می شود .
تا علی گفتم زبان آتش گرفت
پیش چشمم آسمان آتش گرفت
.......
آسمان رقصید و بارانی شدیم
موج زد در یا و طوفانی شدیم
بغض چندین ساله ی ما باز شد
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
یا علی گفتیم و دریا خنده کرد
عشق مارا باز هم شرمنده کرد
یا علی گفتیم و گلها وا شدند
عشق آمد.قطره ها دریا شدند
یاعلی گفتیم و طوفانی شدیم
مست از آن دستی که می دانی شدیم
یاعلی گفتیم و طوفان جان گرفت
کوفه در تزویر خود پایان گرفت.
کوفه یعنی دستهای ناتنی
کوفه یعنی مردهای منحنی
کوفه یعنی مرد. آری .مرد نیست
یا اگرهم هست .صاحب درد نیست
عده ای رندان بازاری شدند
عده ای رسوایی جاری شدند
آن همه دستی که در شب طی شدند
ابن ملجم های پی در پی شدند........
از سکوت و گریه سرشارم علی
تا همیشه دوستت دارم علی................
«تابنده» نشویم ...!
سرود بکرمان را یا علی کن
غم امروز و فردا خوردنی نیست
تمام فکرمان را یا علی کن