فراموش کردم
رتبه کلی: 16


درباره من
رقص آنجا کن که خود را بشکنی
لاهوتیان (whoop )    
   
عنوان: ای ترس تنهایی من اینجا چراغی روشنه...
ای ترس تنهایی من اینجا چراغی روشنه...
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 263 بازدید امروز: 257

این تصویر توسط اسماعیل مختاری بررسی شده است.
توضیحات:
در شبی یک پسر کوچک تنها بود چشمانش به درستی نمیدید

لامپ های شهرشان خاموش بود و باران میبارید به راه افتاد نوری در کنار یک درخت دید به جلو رفت چراغ نفتی کوچکی را دید از دیدنش بسیار خوشحال شد.

آنرا برداشت و به راه ادامه داد

در حین راه چند پسر هم سنو سال او در حال دویدن و بازی بودند

پسر ها از لجشان خودشان را به پسرک زدند .پسرک چراغ نفتی اش به زمین برخورد و شکست

پسرک ناراحت شده یود

تنها چیزی که از چراغ مانده بود فقط نور شمع آن بود

آن پسر به گریه افتاد قطره های اشکش به روی شمع ریخت و شمع خاموش شد...

با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر...

هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه...

ای ترس تنهایی من اینجا چراغی روشنه...  
درج شده در تاریخ ۹۴/۰۴/۰۸ ساعت 23:28
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (2)