|
لاهوتیان
(whoop )
آلبوم:
تصاویر پروفایل
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
212 بازدید امروز: 205
توضیحات:
سلام قاصدک..
بالاخره آمدی .... تنت خسته ی راه مباد ... از راهی که من رفتم , آمدی ؟ راهی پر پیچ و سبز و باران زده. راهی که دریک طرفش دریا بود و در طرفی دیگر جنگلِ یادها. هان قاصدک , از همان راه آمدی ؟؟؟ برایم بگو..... قاصدک , به من بگو در راه که می آمدی بوی دریا را استشمام کردی ؟ بوی جنگل باران زده را چطور ؟ تنت خیسِ باران شد ؟ خوشا به حالت قاصدک... باران را حیف نکردی و زیر آن قدم زدی..... قاصدک , چشمانت خیسِ باران شد ؟ آه قاصدک ... تنت بوی عشق می دهد... بوی باران و عطر دل آنگیز هم آوایی در زیر باران... به چشمانت خیره که می شوم , مژه هایت خیس است ... باران است یا اشک ؟ آری تو هم عاشق شدی در راهی که می آمدی.... آخر همه چیز برای عاشق شدن مهیا بود... باران , جنگل , دریا , جاده , آغوش , حسی که تا به حال آن را تجربه نکرده ای .... روزی گفتم که " عشق بوی او را می دهد و او بوی عشق را " امروز او نیست .... نه آغوشی است که بوی عشق بدهد , نه دستانی که در پناه دستهایم آرام گیرند... امروز تو هستی قا صدک ... تو که نمادی از یاد ها و خاطره ها هستی ... گفته بودم که یادها و خاطره ها می کُشند مرا... من , خود برایت رقم زدم این جاده ی جنگلی را.... حال بر تخته پاره هایش بر روی دریای خاطره هایمان شناورم... من معلق مانده ام در بین هوای عاشقی و زمین دلتنگی... در یادم خواهی ماند , باشکوه چون تخت جمشید..... قاصدک.... باور کن , تو را نفس کشیدم و اگر نگویی دیوانه شدم می گویم : درتنِ لطیفت , عطر دریا , بوی جنگل , باران , نیمکتی کنار دریا زیر باران و دستانی که چون حلقه ای از نور بر گردنی آویز شده بود , موج میزند... خوش آمدی بر میهمانی یاد و خاطره ی من .... خوش آمدی قاصدک ....
درج شده در تاریخ ۹۶/۱۰/۱۴ ساعت 14:53
برچسب ها:
عشق 787
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|